اینجا فاطمیه غوغاست، فریادهای یا زهرا آسمان‌ها را می‌شکافد و عرش را می‌لرزاند، در این هیاهوی عاشقانه جای یک نفر خالی است، کسی که یک عمر در ارادت به مادر سادات ذوب شده و به رنگ مبارکش در آمده بود.
کد خبر: ۱۱۴۳۸۴۰
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۴۰۲ - ۲۱:۲۶ 17 December 2023

به گزارش تابناک کرمان و به نقل از خبرگزاری فارس_ آمنه شهریارپناه: ساعات پایانی مریض‌داری علی‌بن‌ابی‌طالب گذشته، صدای زنگ یتیمی آل‌الله بلند شده، رنگ از رخسار کودکان پریده، بغض، گلوی ابوتراب را چنگ زده، اشکی از چشم حضرت رسول چکیده و از آسمان‌ها به زمین رسیده است.

چشم‌هایی بسته می‌شود، قلبی تیر می‌کشد، همه جا سیاه می‌شود، درودیوار به کبودی می‌زند، بوی هیزم‌وآتش برافروخته به مشام می‌رسد، خون مظلوم به زمین می‌ریزد، مادری کودکش را بر می‌دارد و به معراج می‌رود، از خانه‌ها صدای هلهله می‌آید! آه، بگردید و مَحرمی پیدا کنید!

محارم اسرار دیر می‌رسند، خویی‌ها و خمینی‌ها با تاخیر می‌آیند، چیزی حدود ۱۴ قرن بعد، فاطمی‌ها جان بر کف می‌رسند، خون، می‌جوشد، داغ صورت کبود تازه می‌شود، ورق بر می‌گردد، فریاد یا زهرا به گوش می‌رسد.

گوش کن! از هر کوی‌وبرزن صدای ناله می‌آید، این روضه‌ها قاسم‌ها تربیت می‌کنند، مهر مادری به جانشان می‌ریزند، بر می‌خیزند تا انتقام حضرت مادر را بگیرند.

یک نفر اینجا شمشیر صیقل می‌دهد

حرامی‌ها خاک فاطمی را لگد مال می‌کنند، یک نفر اینجا شمشیر صیقل می‌دهد، جنازه اعتبارشان را روی گردن‌شان می‌گذارد و دست از پا درازتر بیرون‌شان می‌اندازد.

آن‌ها دختر زهرا را بار دیگر تا یک قدمی جسارت قرار می‌دهند، مگر فرزندان فاطمه مرده‌اند که زینب به اسارت برود؟! فرمانده فاطمی بار دیگر پا در رکاب می‌گذارد، زمین‌و‌زمان را بهم می‌ریزد و نیست‌ونابودشان می‌کند.

حالا هم بقایای ریشه دوانده‌شان در منطقه جنایت می‌کنند، پیکر‌های نسلی را روی بدن‌های بی‌جان نسلی دیگر می‌ریزند، باز بوی خون تازه می‌پیچد!

او دارد فرماندهی می‌کند!

این روز‌ها فرزند برومند زهرا نیست! اما فاطمه هست تا مثل هور، مثل کانال ماهی، مثل کربلای ۵، مثل اروند، مثل وسط میدان مین، مادری کند، پشت‌وپناه فرزندانش در روز‌های سخت و شب‌های سردوترسناک، هنوز هم در میدان است، او دارد فرماندهی می‌کند!

اینجا، اما فاطمیه غوغاست، فریاد‌های یا زهرا آسمان‌ها را می‌شکافد و عرش را می‌لرزاند، در این هیاهوی عاشقانه جای یک نفر عجیب خالی است، کسی که یک عمر در ارادت به مادر سادات ذوب شده و به رنگ مبارکش در آمده بود.

ولایت‌مداری آموخته بود

کسی که مثل یک پسرِ حرف گوش کن، یک عمر هر چه مادرش گفته، روی چشم گذاشته بود، مثلا ولایت‌مداری آموخته بود، امام‌یاوری یاد گرفته بود، مثلا مشق کرده بود تا پای جان از حق‌وحقیقت دفاع کند، نترسد و شمشیر بزند، حالا در کمال ناباوری رفته!

نمی‌دانم کجاست و همنشین چه کسی‌ست، اما این جمله‌ای که جزو آخرین وصایایش بود، هر لحظه در ذهنم مرور می‌شود «سال آینده فاطمیه نیستم، نگذارید مجلس عزای حضرت زهرا (س) کمرنگ شود»

برچسب ها: کرمان
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار