یک کارشناس هنرهای نمایشی با توجه به آثار چهاردهمین جشنواره فیلم فجر شیراز، گفت: فیلم های بورژوآیی با آدم های اتوکشیده با آنچه در زندگی های ایرانی دیده می شود متفاوت است.
کد خبر: ۳۴۵۶
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۰ 08 February 2015

سعید ذوالنوریان در گفتگو با خبرنگار مهر بیان کرد: هنوز بخش بیشتری از جامعه ایرانی روی زمین سفره انداخته و غذا می خورد، چگونه است که هنوز برخی از مردم دست شان به ویولن هم نخورده ولی در آثار سینمایی«شوپن» را می شناسند.

جوری فیلم می سازند که به هیچ وجه، اثر نماینده جامعه ایران نیست

وی قرار نگرفتن فیلمنامه نویسان در بطن اجتماع را یکی دلایل دوری آثار سینمایی از واقعیت های امروز جامعه دانست و گفت: جوری فیلم می سازند که به هیچ وجه، اثر نماینده جامعه ایران نیست. اینها در هیچ قوطی عطاری هم یافت نمی شود. درست است که جامعه از آفت های اخلاقی رنج می برد اما پراخت سطحی، خود آفت بعدی است.

این نمایشنامه نویس و کارگردان با توجه به اکران فیلم «عصر یخبندان» که در جشنواره فیلم فجر شیراز نمایش یافت، فیلمسازان جوان و آنهایی که متعلق به دهه اخیر سینمای ایران هستند را مورد اشاره قرار داد و گفت: تماشاگر آثار این بخش از سینمای ایران، دوست دارد بداند که برداشت فیلمسازها از ابعاد تماتیک و قصه های مرسومی که وجود دارد با برداشت آنها چقدر در یک راستاست.

وی با اشاره به اینکه این فیلم می خواهد «روابط پنهانی» به عنوان یکی ازمعضل های جامعه مدرن امروز ایران را مطرح کند، افزود: اینکه فیلمساز و فیلمنامه نویس چقدر می خواهد این معضل را واکاوی کند یا اینکه قصد دارد این مقوله را به عنوان حربه ای به دست بگیرد تا فیلم فروش کند و اذهان عمومی را به نوعی فریب دهد، کاملا مشخص است. فیلم به شدت فریبنده است و کاملا مشهود است که فیلمنامه نویس، صرفا با اتکا به این موضوع که برای مخاطب جذاب خواهد بود، فیلمنامه ای تعقیب و گریزی و پر از حادثه را چیدمان کرده و در شکل تقلیدی دسته دهم سینمای آن سوی آب و مثلا با تدوینی غیرخطی و به هم ریختن توالی -زمانی - سکانس ها که جنبه گول زنندگی فیلم را فربه و چاق می کند، مخاطب را به ذوق کردن وامی دارد.

انگیزه هیچ یک از آدم های عصر یخبندان از کاری که انجام می دهند مشخص نیست

ذوالنوریان که در دوره هایی داوری جشنواره را در شیراز نیز برعهده داشته، مشکلات این فیلم را برشمرد و گفت: نخستین مشکل بزرگ فیلم، این است که هیچ یک از آدم های عصر یخبندان، حتی در یک ثانیه از فیلم، انگیزه شان از کاری که انجام می دهند مشخص نیست. به این معنی که شخصیت پردازی در این فیلم هیچ کارکردی ندارد. علت خیانت آدمها به همسرشان مشخص نیست، خاستگاه روابط درهم پیچیده و کثیف آنها معلوم نیست.

وی کافی نبودن انگیزه را در شخصیت پردازی فیلم عصر یخبندان مورد اشاره قرار داد و افزود: روابط کاراکترها در این داستان مبهم است و پیشینه و زمینه فکری آنها عقیم است و قابل کشف نیست.

این کارشناس تئاتر ادامه داد: نمی شود گفت آدمی که دزدی می کند، به ذاته دزد است و دزد به دنیا آمده. هرکسی در هر مسیری «چه منحرف، چه درست» گاهی اوقات دستخوش جنبه های اتفاقی و ناتورالیستی محیط و اجتماع در طول مسیر می شود. عصر یخبندان نمی گوید چرا این اتفاق افتاده، چرا آنها به هم خیانت می کنند. یک شبه جامعه نوکیسه در عصریخبندان دیده می شود که در آن همه آدم ها یا خیانت می کنند یا آنکه خیانت نمی کند بزدل است.

عصر یخبندان

وی تبدیل شدن شخیصت بابک(فرهاد اصلانی) به کاراکتری طنز را مورد اشاره قرار داد و افزود: تکلیف طنز یا جدی بودن فیلم مانند ضدگلوله و خط ویژه اینجا نیز مشخص نیست. از سویی فیلم در لحن هم دچار بلاتکلیفی است.

ذوالنوریان عصریخبندان را فیلمی گول زننده دانست و گفت: بکارگیری موضوع عشق در سینمای ایران، یا منعکس کننده سوء استفاده است یا به شدت سطحی است.

ارغوان روی کاغذ و فیلمنامه جذاب بوده است

این کارشناس هنرهای نمایشی درباره فیلم سینمایی ارغوان نیز که در جشنواره فیلم فجر شیراز نمایش داده شد، گفت: این فیلم از آن آثاری است که روی کاغذ و در مرحله فیلمنامه جذاب بوده است.

وی چالش بزرگ این فیلم را نداشتن تعریف دقیق از جغرافیا و «مود» در فضای دراماتیک و سینمایی دانست و افزود: وقتی که یک فیلم اینچنین در خلاء پیش می رود و بی واسطه و بدون اتکا به جغرافیای تعریف شده ای است، چه نیازی است در آن یک لهجه بومی آورده شود. زمانی لهجه بومی جواب می دهد که با اتکا به جغرافیا و اتمسفر آن بومیت بخواهیم پیش برویم.

وی دومین مشکل ارغوان را شاعرانه نمایی اثر عنوان کرد و افزود: هرچقدر هم فیلمساز بخواهد یک اثر شاعرانه بسازد، اما می بایست یک پایبست و زیرساخت باورپذیر داشته باشد تا بشود آن را بنا کرد. فیلم فاقد این عناصر است و به این خاطر ملال آور پیش می رود.

ذوالنوریان باورپذیری عنصر عشق را در این فیلم ، دور از باور دانست و گفت: سلسله اتفاقات پیرنگ فیلمنامه ارغوان، کش دار است و می شد این فیلم را در نیم ساعت خلاصه کرد.

این کارشناس در پایان با اشاره به اینکه مخاطب شیرازی سینما، تماشاگر کم شعوری نیست، گفت: هنگامی که این تماشاگر در فضای چنین آثاری، به عشق بخندد یعنی اینکه یک جای کار فیلمساز ایراد دارد و فیلم روی دیوار تاریکی پیش می رود.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار