انقلاب اسلامی ایران تاثیر بسزایی در ایجاد تحول بنیادی در جان مایه موسیقی برجای گذاشت ، پخش سرودهای انقلابی آغازی بود بر پایان برخی موسیقی های سخیف کافه ای که در سالهای قبل از انقلاب از تلویزیون و رادیوی ملی نیز پخش می شد .
کد خبر: ۲۲۳۶
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۱:۳۲ 01 February 2015

بسیاری از سرودهای انقلابی قبل از به پیروزی رسیدن انقلاب به صورت زیر زمینی و با دستگاههای کاملا ابتدایی تولید و بصورت مخفیانه به دست مردم می رسیدند. سرودهای زیادی که به جرات می توان گفت بسیاری از آنها توسط نسل دوم و سوم انقلاب نیز حتی شنیده نشده است.

موسیقی سنتی ایران که در چند ماه منتهی به انقلاب به ویژه پس از جمعه خونین میدان ژاله ، زبان توفنده خشم انقلابی مردم شده بود، با حضور اساتید طراز اول و خوش فکر همچون شادروان محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان و دیگر اساتید بنام صهبای هنر را به جام لبریز انقلاب می ریخت.

سرودهایی مانند ' الله الله تو پناهی بر ضعیفان یا الله ، بهاران خجسته باد ، از صلابت ملت و ارتش و سپاه ما، جاودانه شد از فروغ ظفر پگاه ما ، به لاله درخون خفته، شهید دست از جان شسته ، به خون درکشی خاک من ، دشمن من ، برخیزید ای شهیدان راه خدا، ای کرده بحر احیای حق جان فدا ' از جمله سرودهایی بودند که از ماهها قبل از پیروزی انقلاب ساخت آن آغاز شد و به نظم در آمد و تا سالها بعد از پیروزی انقلاب همچنان شنیده می شد .

همچنین سرودهای ' بوی گل سوسن و یاسمن آید ، دیده بگشای ای برادر ، هوا دلپذیر شد، گل از خاک بر دمید ، بلند اخترم، رهبرم، از ره آمد از دیگر سرودهایی است که با جان مایه موسیقی فاخر تولید شد و نقش بسزایی در شکل گیری موسیقی بعد از انقلاب داشت .

البته پیش از این قطعه بی کلام فیضیه ساخته شده بود و با استفاده از صدای تنبک ، تداعی شلیک مسلسل و حرکت هلیکوپتر و قتل عام مدرسه فیضیه را به ذهن می نشاند و افسران ساواک نتواسته بودند آن را رمز یابی کنند.

با اوج گیری قیام مردمی در بهمن سال 57 انقلاب تکلیف موسیقی کاباره ای و اهالی آن را روشن کرده بود، برخی در میانه ماندن و رفتن ناگزیر به انتخاب بودند. اما آنهایی که حسن سلامت خود و هنرشان را به اثبات رسانده بودند ،در انتظار فرداهای روشن موسیقی ماندند.

متقابلاً روشنفکر مآبانی که چوب حراج به موسیقی می زدند و آنهایی که گوهر هنر را به منجلاب مسکرات، دود و منقل آلوده و حیثیت موسیقی را خدشه دار کرده بودند، ناگزیر به رفتن شدند.

چرخ روزگار اما بر مراد هنرمندانی که دامن از این پلیدیها پاک داشته بودند هم نگشت و خیلی زود تر از حد تصور به چوب فلک برخی مدیریت های غلط به حاشیه کشانده شدند.

رفتارهای ناخوشایند نسبت به موسیقی کم کم آغاز شد تا آنجا که حمل ساز نیازمند مجوز بود ، مجوزهایی که گاه زیر فشار تعصبات افراطی بی اعتبار می شد.

طی 10سال اول که از پیروزی انقلاب می گذشت ، تک روی های سخت گیرانه ، حیات اقتصادی بسیاری از موسیقیدانهای حرفه ای را به حراج کشاند.

سرانجام در سال 66 مدیرکل وقت اداره کل فرهنگ و ارشاد فارس با استفتاء از امام خمینی (ره) ، سد تردیدها را شکست و به قلم زرنگار امام(ره)، تکلیف موسیقی را برای همیشه روشن نمود و در تحکیم عمارت موسیقی، به فاصله چند ماهی پس از این استنفاء اولین کلاس رسمی موسیقی کشور در سال 1367 در شیراز افتتاح شد.

با این رخداد موسیقی ملی پس از سالها پنهان زیستن آرام در جویبار تشنه و خشکیده جامعه جریان پیدا کرد. مجالی بود تا موسیقی دانها با استفاده از فرصت پیش آمده جبران مافات کنند.

صدماتی که بخشی توسط شرایط سیاسی و بخشی با تنگ نظری برخی از مسوولان فرهنگی بر موسیقی ملی تحمیل شده بود، فراتر از آن بود که بتوان در کوتاه مدت مرتفع نمود و اینها همه علی رغم نیاز بخشهای معنوی فرهنگ مذهبی به موسیقی بود که در تمام مراسم اعم از ادعیه ،نماز، مراسم سوگواری همچون تاسوعا ، عاشورا تولدهای مذهبی و مراسم ختم و عروسی بدون حضور گوشه های ردیفی عملاً فاقد قابلیت اجرایی بودند.

در برخی از سالها که خطر هجمه های فرهنگی بشدت احساس می شد شگفتا که صدا و سیما با وجود آنکه بیش از هر نهاد و سازمانی وامدار موسیقی بود و با وجود برخورداری از امکانات شبکه ای حتی در دور افتاده ترین روستاها و مناطق محروم، همچنان بر سیاق گذشته خویش مصرّ بود که هرگز متقاعد نشد پتانسیلهای خود را صرف فرصت احیاء موسیقی ملی و ممانعت از رواج فرهنگهای شنیداری غلط کند .

بسیاری از شبکه های برون مرزی بر آن شدند تا با روی خوش نشان دادن به موسیقی و با نشان دادن تصویر ساز و نوازنده جلب توجه نمایند و عطشی که از سوی مسوولان فرهنگی کشور نادیده انگاشته می شد را سیراب کرده و با کسب وجهه ی موجهی بر سلیقه های ایرانیان تاثیر گذارده و در راستای تحقق سیاستهای براندازانه خود به مقابله با آرمانهای ملی و دینی مردم بپردازند.

موسیقی کم اهمیت وارد جامعه شد و صدا و سیما که سالها بر موضع خود نسبت به تحقیر موسیقی و موسیقیدانهای شخیص پافشاری کرده بود در مقابله با این هجمه شدید فرهنگی بی اعتنا به موسیقی ملی لاجرم ، تن به تبلیغ و معرفی موسیقی غیر هنری داد و با دعوت مکرر از خوانندگان این سبک سعی در جلب توجه مردم از آنتن های ماهواره به شبکه های ملی داشت.

اما از یک سو کارهای تولیدی بسیار ضعیف بود و رقیب قَدَر و از سوی دیگر فرصتهای طلایی از دست رفته، دیگر در قالب وقت اضافه نمی گنجید. تولیدات تقلیدی،کمبود بودجه،توفق کمیت بر کیفیت ، عدم موفقیت متولیان فرهنگی را قطعی می کرد.

انقلاب اسلامی ایران ، انقلابی ارزشی بود و همچنان که باید با ضد ارزشها مقابله شود، منافع اجتماعی و فرهنگی ایجاب می کرد که بخشهای سالم فرهنگی پاس داشته شوند. این امر در خصوص موسیقی لازم و ضروری تر بود که متاسفانه تیغ تعصب برخی بدخواهان اجازه نداد.

تجارب 35ساله انقلاب نشان داد مقابله همه جانبه با موسیقی اگر واقعا کاربردی و کارشناسی شده بود امروز اینگونه استقبال از اساتید موسیقی و کنسرتها صورت نمی پذیرفت و جای تاسف دارد که با وجود هزینه های سنگینی که بر نظام وارد شد هنوز گاه به گاه سنگ تعنت برخی بدخواهان از منجنیق حقد و حسدشان ،موسیقیدانهای فرهیخته را نشانه رفته و سرمایه های کلان فرهنگی را تباه می کنند .

آنچه باید از افت و خیزهای موسیقی و هنر در سالهای بعد از انقلاب آموخته شود این است که همگان را نمی توان با یک نگاه و آن هم نگاه تحریم نگریست ، موسیقی و به ویژه موسیقی ایرانی ظرفیت های شگرف در فرهنگ سازی و جذب جوانان و نوجوانان دارد که می تواند آنان را از افتادن در ورطه نابودی ضد فرهنگ ها و ضد هنجارها برهاند .

گفتنی است دکتر سعید نیاکوثری : آهنگساز ، موسیقیدان برجسته استان فارس و دارای نشان برنز مسابقات جهانی ولز انگلستان است.

 

بیشتر بخوانید:
 
زیارت عاشورا
 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار