ام البنین موسوی، کارآفرین پرتوان و تلاشگر قزوینی یکی از بانوانی است که یک «نه» محکم به همه نشدن‌ها و ناممکن‌ها گفته و علیرغم ناملایمات و فرازونشیب‌های فراوان در عرصه تولید، قدم در مسیری گذاشته که از توان خیلی‌ها خارج است.
کد خبر: ۱۱۳۰۶۹۶
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۴۰۲ - ۲۱:۴۶ 08 October 2023

به گزارش تابناک قزوین، در روزگاری که بیشتر مردم از نشدن و نرسیدن حرف می‌زنند و از روزگار و سختی ایام گله و شکایت دارند، هستند انسان‌هایی که با دلی گره خورده به لطف خدا و قلبی آکنده از امید، سد مشکلات و موانع را از پیش رو برداشته و با قدم‌هایی محکم برای رسیدن به قله موفقیت از گذرگاه‌های سخت و پیچ دشواری‌ها عبور می‌کنند.

ام البنین موسوی، کارآفرین پرتوان و تلاشگر قزوینی یکی از بانوانی است که یک «نه» محکم به همه نشدن‌ها و ناممکن‌ها گفته و علیرغم تمام ناملایمات و مانع‌تراشی‌ها در عرصه تولید، قدم در مسیری گذاشته که از توان خیلی‌ها خارج است.

وی که هم اکنون ۱۲ سال از شروع کارش می‌گذرد و زمینه اشتغال بیش از ۵۰ نفر را فراهم ساخته، همواره از نور امیدی می‌گوید که از دعای خیر والدین و بانوان سرپرست خانوار بر دلش تابیدن گرفته است.

برای آشنایی بیشتر با این بانوی قزوینی لحظاتی به گفتگو با وی نشستیم و از او در مورد فراز و نشیب سال‌هایی پرسیدیم که تا به امروز سپری کرده است.

چطور شد تصمیم گرفتید وارد دنیای کار و درآمدزایی شوید؟

من یک زن سرپرست خانوار بودم و برای سرپانگه داشتن زندگی و بزرگ کردن فرزندم باید با ناملایمات زندگی می‌جنگیدم. روز‌های سختی بود، اما فکر کردن به لطف و عنایت الهی، دلم را قرص و زیر پایم را محکم می‌کرد.

ابتدا مدتی برای تامین هزینه‌های زندگی در یک شرکت و پس از آن چند وقتی در بیمارستان مشغول به کار شدم، اما هیچ کدام از این موارد با روحیه من سازگار نبود. گویا رسالت من چیز دیگری بوده و دست تقدیر مسیری دیگر را برایم مهیا ساخته بود.

فعالیت در رشته خیاطی را چطور انتخاب کردید؟

برای یافتن کاری که متناسب با روحیه، توان و علایقم بود بسیار اندیشیدم و با زنان دارای شرایط یکسانی همچون خود مشورت کردم و از نزدیک مشکلات آنان را دیدم و همین مرا بیش از پیش برای ورود به دنیای کار و رسیدن به استقلال مالی مصمم کرد.

در نهایت تصمیم گرفتم وارد حوزه خیاطی و دوخت و دوز شوم و از همان روز‌های نخست، انگیزه‌ام توسعه کار و فراهم ساختن بستری برای بکارگیری به همنوعانم بود که خدا هم یاریگرم شد.

شما هیچ تجربه کاری در زمینه خیاطی نداشتید. بفرمایید کارتان را چگونه و با چه انگیزه‌ای آغاز کردید؟

هرچند مادر و خواهرانم دستی بر آتش داشته و خیاط بودند و من در این زمینه مهارت و تجربه‌ای نداشتم، اما ندای درونیم به من می‌گفت، می‌توانم در این مسیر موفق باشم؛ ضمن اینکه حمایت و پشتیبانی مادر و خواهرانم مایه دلگرمی‌ام بودند لذا عزمم را جزم نموده و با سرمایه اولیه ۵ میلیون تومانی که از مادرم گرفته بودم برای خرید لوازم کار به تهران رفتم.

دو دستگاه چرخ خیاطی، یک سردوز و میان دوز برای شروع کارم خریدم و در ادامه برای گرفتن سفارش کار به بازار رفتم و پس از تلاش و جستجوی بسیار، توانستم سفارش کار بگیرم و چه راست گفته‌اند که «جوینده یابنده است».

باوجود اینکه هیچ سابقه فعالیتی در حوزه خیاطی نداشتم، اما وقتی از من در این خصوص سوال می‌شد به آنان می‌گفتم یکسالی است که کار می‌کنم و در نهایت یکی از بازاریان تهران، نمونه کاری داد و گفت از این مدل چند نمونه بدوز و بیاور، اگر مورد تایید بود به تو سفارش کار خواهم داد.

به محض رسیدن به منزل تا شب نمونه کار‌ها را دوختم و صبح فردای آن روز به تهران بردم که خداروشکر نمونه کارهایم مورد تایید واقع شد و ۵۰۰ سفارش کار گرفتم که باید ظرف مدت یک هفته تحویل می‌دادم.

با توجه به بالا بودن تعداد کار‌ها دیدم نمی‌شود به تنهایی همه آن‌ها را در باره زمانی مشخص آماده کنم؛ بنابراین به فکرم رسید در سایت‌های تبلیغاتی و فضای مجازی اعلام جذب نیرو کنم که با استقبال مواجه شد و بدین ترتیب فعالیتم شکل جدی تری به خود گرفت.

کمی در خصوص فعالیتی که انجام می‌دهید برای ما صحبت کنید.

ما بیشتر سری دوزی می‌کنیم البته چند باری تصمیم به تولید کار‌های جدید شدیم، اما رقابت با تولیدکنندگان تهرانی به دلیل سرمایه‌گذاری و حجم بالای سفارشات کاری و همچنین امکان خرید پارچه و سایر ملزومات با تناژ بالا و در نتیجه تولید با قیمت اولیه پایین‌تر توسط تولیدکنندگان بزرگ، برای ما دشوار و ناممکن بود در نتیجه متاسفانه نتوانستیم در این کارزار موفق شویم، اما در بخش سری‌دوزی همچنان فعال هستیم.

در زمینه سری دوزی انواع محصولات بچه‌گانه و زنانه و مردانه اشتغال داریم و در حال حاضر با توجه به پیش رو بودن فصول سرد سال در زمینه تولید پالتو و بارانی و لباس‌های پشمی و گرم فعالیت می‌کنیم که همه تولیدات ما برای عرضه و فروش به تهران ارسال می‌شود.

چرا نیرو‌های کار شما را بیشتر زنان سرپرست خانوار تشکیل می‌دهند؟

از همان روز‌های آغازین با خدای خود عهد بستم که با دادن کار به زنان سرپرست خانوار، دستگیر و کمک رسان تامین معیشتشان باشم. لطف خدا همین اتفاق افتاد و اکنون بیش از ۹۵ درصد همکارانم را زنان سرپرست خانوار تشکیل می‌دهند یا دخترانی هستند که باید کمک خرج خانواده خود باشند.

آیا برای توسعه کار از نهاد یا سازمانی هم کمک گرفتید؟

متاسفانه برخی مسئولان فقط خوب حرف می‌زنند، اما به مرحله عمل که می‌رسند، می‌لنگند. کمیته امداد تنها نهاد دستگیر و کمک رسان ما بود به طوری که تا به امروز مجموعا ۱۰۰ میلیون تومان توانستم از کمیته امداد وام بگیرم.

از آنجایی که در ابتدای کار هزینه اجاره مکان برایم سخت بود در منزل کار می‌کردم و دوخت سفارشات کاری توسط سایر نیرو‌ها در منازلشان انجام می‌شد که با بهتر شدن شرایط مالی و اخذ وام، این امکان مهیا شد تا مکانی بیرون از منزل جهت راه‌اندازی کارگاه خیاطی اجاره کنم.

مکانی هم که در حال حاضر از آن استفاده می‌کنیم با کمک کمیته امداد تامین شده که جای بزرگی است و با توجه به اینکه اکثر نیرو‌ها را زنان سرپرست خانوار تشکیل می‌دهند، تعدادی از آنان تحت حمایت امداد هستند و برخی دیگر هم، چون قادر به تامین هزینه‌های زندگی خود شدند؛ ترجیح می‌دهند تحت پوشش این نهاد نباشند تا سایر افراد که بیشتر به کمک‌های کمیته امداد نیاز دارند بتوانند از خدمات این نهاد بهره‌مند شوند.



در حال حاضر برای چند نفر فرصت شغلی ایجاد کردید؟

به مرور زمان فعالیتم از دو چرخ خیاطی به ۱۵ چرخ رسید و اکنون تجهیزات کارگاه، کامل شده است و برای قریب ۵۰ تا ۷۰ نفر متناسب با شرایط و فصول کاری و با احتساب نفرات بیرون بر، اشتغال‌زایی کردم و امیدواریم با رونق و گسترش کار بتوانم به افراد بیشتری خدمت کنم.

رسیدن به این جایگاه را بیشتر مدیون چه کسانی می‌دانید؟

امروز هر چه دارم از دعای خیر پدر و مادرم و فرزندان یتیمی است که وقتی سفارشات کار را به منزلشان می‌بردم به گرمی از من استقبال می‌کردند و همین موضوع برای من باعث خوشحالی و انگیزه بیشتر برای ادامه فعالیت بود. هرچند مشکلات زیادی را تحمل می‌کنم، اما نگاه کردن به چهره خندان این کودکان برایم لذت‌بخش است و از خدا می‌خواهم به من توان دهد که همچنان در این مسیر پویا و فعال باقی بمانم.

قطعا رشد و پیشرفت در کنار داشتن پشتکار که به نظر من مهمترین عامل است به مولفه‌های دیگری هم نیاز دارد که از جمله آن حمایت و پشتیبانی خانواده و اطرافیان می‌باشد.

خوشبختانه کمک مادر و خواهرانم برای ادامه روند کارم بسیار تاثیر گذار بود و یکی از آرزو‌های مادرم داشتن شرکت تولید پوشاک بود که هر چند ایشان نتوانست خواسته‌اش را محقق سازد، اما من از خدا خواسته‌ام تا کمکم کند بتوانم آرزوی مادرم را برآورده کنم و اطمینان دارم که به زودی تحقق خواهد یافت.

از مشکلات و موانعی که در ادامه راه با شما همراه بود، صحبت کنید.

مسائل و مشکلات موجود در جامعه به ویژه برای زنان بیشتر است به طور مثال برخی از بانوانی که از کمیته امداد به اسم اشتغالزایی وام می‌گیرند از آن در جای دیگر جهت باز کردن گره‌ای از مشکلاتشان استفاده می‌کنند به همین دلیل سخت‌گیری کمیته امداد در پرداخت تسهیلات بیشتر بود، چون می‌خواستند اطمینان حاصل کنند تسهیلات پرداخت شده در جای صحیح خود مصرف می‌شود که پس از بازدید از کارگاه و مشاهده پشتکار و اراده‌ام، موانع پرداخت وام برداشته شد.

مهمترین مشکلی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم در مورد فروش تولیدات است، چون همانطور که قبلا عنوان کردم تصمیم داشتیم و داریم که علاوه بر سری‌دوزی، کار تولید پوشاک را هم انجام دهیم، اما در زمینه فروش محصولات و همچنین حمایت مالی برای خرید مواد اولیه کار بیشتر جهت کاهش هزینه تولید، مشکل داریم همچنین نیازمند تبلیغات محیطی در سطح شهر بودیم که متاسفانه در این بخش شهرداری با ما همکاری نکرد.

مهمترین دلیل موفقیت خود را چه می‌دانید؟

مهمترین رمز موفقیتم را داشتن پشتکار و ناامید نشدن در مواجهه با سختی‌ها می‌دانم. بعضی وقت‌ها فشار ناشی از مشکلات به حدی بالا بود که گویی انگیزه‌ام جهت ماندن و ایستادن به مویی می‌رسید؛ اما هر بار با خود گفتم خدا هست و خدا هست و خدا هست.

امسال عید، بحران سختی را به دلیل نبود سفارشات کاری که ناشی از اغتشاشات ایجاد شده در کشور بود، پشت سر گذاشتیم به طوریکه طی ۱۲ سال کاری بی‌سابقه بود؛ همه نیرو‌ها سردرگم بودند و من فقط به آنان می‌گفتم نگران نباشید همه چیز با لطف و مدد الهی درست می‌شود که خداروشکر مشکلات رفع شد و اکنون بیشتر تلاش داریم که وارد عرصه تولید شویم.

به عنوان یک کارآفرین چه درخواستی از مسوولان دارید؟

از مسوولان و متولیان امر درخواست دارم که از بانوان کارآفرین حمایت بیشتری داشته باشند تا بتوانیم کار را توسعه داده و زمینه اشتغال بیشتری را برای بانوان جویای کار فراهم سازیم. همچنین درخواست دارم در زمینه تبلیغات محیطی و بازاریابی و به ویژه مهیا ساختن فضایی مناسب در بازار یا مراکز پررفت و آمد برای ارائه محصولات همکاری کنند و با ایجاد یک بازارچه دائمی برای فروش تولیدات بانوان کارآفرین و تولید کننده، مشوق و یاری‌رسان آنان باشند.

مهمترین مطالبه و دغدغه بانوان کارآفرین چیست؟

متاسفانه شرایط به گونه‌ای است که تولیدکنندگان زحمت اصلی را می‌کشند، اما بیشترین سود به دست واسطه‌ها و دلالان می‌رسد. با توجه به اینکه راهبر شغلی هم هستم از نزدیک با مشکلات سایر بانوان کارآفرین در سایر حوزه‌ها هم آشنایی دارم.

مهمترین مطالبه و دغدغه بانوان کارآفرین و تولید کننده داشتن مکانی مناسب در بازار و سایر مراکز اقتصادی جهت فروش بی‌واسطه محصولات شان است که قطعا این کار با قطع دست دلالان، باعث عرضه کالا‌ها با قیمت پایین‌تر و در نتیجه جلب رضایت تولیدکنندگان و خریداران می‌شود.

یکی دیگر از مشکلات تولیدکنندگان داخلی عدم استقبال مردم نسبت به پوشاک و تولیدات ایرانی است و فکر می‌کنند اجناس با برند خارجی از کیفیت بهتری برخوردار است و همین مسئله موجب شده تا برخی تولیدکنندگان داخلی از مارک‌ها و برند‌های خارجی استفاده کنند.

بزرگترین آرزوی شما در عرصه تولید و کارآفرینی چیست؟

می‌خواهم یکی از بزرگترین تولیدکنندگان پوشاک در قزوین باشم و ایمان دارم به هدفم خواهم رسید؛ چون دست خدا را از همان روز‌های اول کارم تا به امروز در تمام تنگنا‌ها و پیج‌های سخت کاری به وضوح دیدم.

چه توصیه‌ای به جوانان جویای کاری دارید که در ابتدای راه هستند؟

به همه جویندگان کار و علاقمندان به حوزه کارآفرینی می‌گویم که نترسید و وارد میدان کار شوید و از زندان افکار منفی خارج شوید تا بتوانید به خواسته‌های خود جامه عمل بپوشانید.

چند شاخصه یا مولفه مهم و تاثیرگذار در حوزه کارآفرینی چیست؟

داشتن پشتکار، به روز رسانی آموزش‌ها و اطلاعات کاری و ارتقاء مهارت‌های فروش و بازاریابی را سه اصل مهم برای رسیدن به موفقیت می‌دانم.

در پایان از بهترین و شیرین‌ترین خاطره خود در طول این سال‌ها برایمان تعریف کنید.

دوزنده‌ای داشتم که متاسفانه با سه فرزند معلول، شرایط زندگی سختی به ویژه به لحاظ مالی داشت و هر بار که برای دادن سفارشات کاری به منزلشان می‌رفتم با دیدن وضعیت شان غمی سنگین همه وجودم را فرامی‌گرفت.

آن کودکان پدر نداشتند و به سختی روزگار را می‌گذراندند. یکبار که به منزلشان رفته بودم یکی از همان فرزندان معلول رو به من کرد و گفت «الهی هر چه می‌خواهی خدا بهت بده، چون الان مادرمان می‌تونه چیز‌هایی که لازم داریم برامون بخره». این حرف به حدی به دلم نشست که یادآوری آن، حالم را خوب می‌کند. دیدن لبخند رضایت در صورت معصوم آن کودک معلول، برایم شیرین‌ترین هدیه بود و در حقیقت دعای خیر آن کودک معلول ره‌توشه گذر از دشواری‌هایم شد.

برچسب ها: قزوین
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار