یلدا ، چنان که اغلب فرهنگ های فارسی زبان آورده‌اند مأخوذ از زبان سریانی است. ایرانیان یلدا را شب تولد میترا و مهر، می‌دانستند.در این شب آفتاب از برج قوس به برج جدی تحویل می‌شود و روزها اندک اندک بلندتر می‌شوند. این طولانی‌ترین شب یلدا در نظر ایرانیان نحس بود. زیرا علاوه بر سرمای سخت زمستانی، در این شب طولانی حمله اهریمن تاریکی ادامه می‌یافت. برای دفع این شب ایرانیان تا باز آمدن خورشید، به دور آتش شادی می‌کردند و خوان می‌گستردند و شادمانی می کردند؛ این رسم هنوز هم پابرجاست.
کد خبر: ۱۰۱۷۲۱۱
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۷ 20 December 2021

تابناک فارس به نقل از ایلنا: مراسم شب یلدا پس از هزاران سال، تاکنون باقی و برجاست و در سراسر ایران زمین به نام شب چِلّه برگزار می شود. اما امروزه چرا چله – چله بزرگ می‌نامند. چون چله بزرگ از اول دی ماه آغاز و تا دهم بهمن ماه که چهل روز تمام است، ادامه دارد است. چله کوچک نیز از دهم بهمن ماه تا بیستم اسفند و از آن جهت کوچک می‌گویند که از شدت سرما می‌کاهد.

خوان میوه و خوراکی‌ها شگون داشت

ایرانیان برای آنکه شب یلدا، به رغم اهرمین بدکنش به خوبی بگذرد، آخرین بازمانده‌های میوه‌های پاییزی را که جمع کرده بودند بر خوان می‌نهادند و گاهی تا بامداد شادی و شب زنده‌داری می‌کردند. آوردن این میوه‌های خشک و تر «مَیَزد» نام داشت و میهمانی مذهبی بوده و فدیه‌ای بود که نثار اورمزد می‌کردند و چون پس از آن زمستان می‌آمد و دیگر میوه‌ای پرورده‌ نمی‌شد این خوان میوه و خوراکی‌ها شگون داشت و زمستان را که در پیش بود پربرکت می‌گردانید.

امروز نیز همین رسم به جای مانده است و در این شب‌ها معمولا انار و سیب و به و خربزه و هندوانه و انگورهای آویخته به ویژه در آذربایجان برای همین شب ذخیره می شدند، میوه‌های خشک هم زینت مجلس‌های شب چله در خانه‌هاست تا بیدار ماندن را مطبوع و دل‌نشین کند.

شب چله خراسانی‌ها برای دختر که نامزد دارد هدیه می‌برند

آنچه از مراسم شب چله و شب یلدا در میان همه مردم مانده است شب نشینی شب چله است، در این شب میوه‌های تابستانی که نگاه‌داری شده‌اند، خوان شب چله را می‌آرایند و مردم در کنار خوان به شادی می‌نشینند. اما در شهرستان‌ها شب چله با مراسم بیشتری همراه است. در روستاهای خراسان معمولا در این شب خانواده پسری که با دختر نامزد شده است برای دختر هدیه می‌فرستد و رسم هدیه فرستادن برای دختر در آذربایجان نیز معمول است و رابطه این جشن را با زایش و تولد به خوبی آشکار می‌سازد.

چشم انتظاری کرمانی‌ها برای گرفتن زر از قارون در شب یلدا

در آن آذربایجان در شب چله خانواده دختری که به شوی رفته است برای دختر هدیه می‌فرستند و در شهر خوی بازار هدیه پشمک رواج دارد و این گویا به مناسبت شباهت آن با برف است. اما رسمی جالب در کرمان روج دارد، این است که در این شب مردم گاه تا صبح بیدار می‌مانند و می‌پندارند که در آ‌ن قارون به شکل هیزم شکنی که پشته هیزم بر پشت دارد به خانه نیکوکاران مستمند می رود و به آنها هیزم می‌دهد و این هیزم‌ها تبدیل به شمش طلا می‌شوند و در ایام قدیم برخی از مردم به چله می‌نشستند و چهل روز مراسم چله نشینی انجام می‌دادند به امید اینکه قارون به خانه آنها وارد شود و به آنها شمش زر بدهد.

یلدای ایرانی و کریسمس از یک مایه سرچشمه گرفته‌اند

این رسم یادآور بابانوئل در مراسم کریسمس است و می‌رساند که یلدای ایرانی و کریسمس از یک مایه سرچشمه گرفته‌اند. ذکر شب یلدا و مناسبت آن با میلاد مسیح در ادبیات کهن ایران نیز بسیار آمده است.

در شب چله بیشتر مردم شب‌زنده‌داری می‌کنند. عموما چند خانواده به دور هم در یک خانه جمع می‌شوند و یا اقوام را دعوت می‌کنند، شادمانی می کنند و می‌خورند و سرگرمی‌هایی برای خود فراهم می‌سازند. این سرگرمی‌ها شامل: قاشق‌زنی، نقل افسانه‌های کهن، قصه گفتن توسط پدربزرگ‌ها، مادربزرگ‌ها، تعریف خاطره و ... است.

بعضی سرگرمی‌هایی که در کتاب‌ها ثبت شده و نیز پژوهش‌هایی که انجام شده بدین گونه است:

شب یلدا در تهران قدیم؛ در زمانی که تماشاخانه ، تئاتر، سینما و کافه و رستوران‌های امروزی وجود نداشت، برخی از مردان به قهوه‌خانه‌ها می‌رفتند. در قهوه‌خانه‌ها با نقالی و شعبده‌بازی و تردستی، مردم را سرگرم می‌کردند قصه نیز گفته می شد و از شاهنامه، دیوان حافظ، سعدی و مولوی خوانده می‌شد، قهوه‌خانه در شب یلدا تا صبح باز بود تا هنگام برآمدن آفتاب مردم می‌نشستند و سپس از آنجا به گرمابه می‌رفتند و پس از کیسه‌کشی، استحمام و مشت‌مال بیرون می‌آمدند و سر کار خود می‌رفتند.

پاره‌‌ای هم به خانه اقوام، آشنایان و دوستان می‌رفتند و در آنجا مجلس مشاعره، معماگویی و شرط بندی برگزار می‌کردند. در خانه‌های اشراف تهران، در مجلس خود چراغ لاله روشن می‌کردند، چند خانواده گرد هم جمع می‌شدند و معما می‌ گفتند، عملیات شعبده‌بازی و نمایش‌های روحوضی تماشا می‌کردند .

قاشق‌ زنی: معمولا یک خانم یا دختر خانمی کاسه‌ای مسی را با یک قاشق دست می‌گیرد. چادری بر سر می‌کشد و روی خود را به‌گونه‌ای می پوشاند که کسی او را نشناسد. سپس به در خانه‌ها می‌رود و قاشق را به کاسه می‌زند. یکی از اهالی خانه با شنیدن صدای قاشق‌زنی به در خانه می‌آید و مقداری آجیل و خشکبار در کاسه او می‌ریزد. گاهی برای شوخی و سرگرمی غیر از دختران و زنان، دیده می شود که پسران هم بدین کار مبادرت می‌ورزند.

در آبکله سرِ خرم آباد تنکابن در استان مازندران معمولا یک زن یا یک دختر با پوشیدن چادر و پوشاندن روی خود با برداشتن قاشق چوبی بزرگی که حداقل یک چارک گندم بگیرد به در خانه‌هایی می‌رود که دو زن در آنجا باشند و در را می‌کوبد. اهل منزل که در را باز می‌کنند مقداری از تنقلات را داخل قاشق می‌ریزند.

در بخش کجور شهرستان نوشهر هم با طبل و سُرنا و خواندن ترانه‌های محلی به رقص و پایکوبی می‌پردارند تا شادی خود را به دیگران ابراز کنند. هنرمندان آواز می‌خوانند و نوازندگان با سرنا و نی‌ آنها را همراهی می‌کنند.

مردم ارومیه هم بر این باور بودند که اگر در شب یلدا شاد باشند، تا یک سال دیگر در همین هنگام شاد خواهند بود، به همین سبب زنان برای شب یلدا یک عدد دف می‌خریدند و یا از دیگران عاریه می‌گرفتند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که آلات، موسیقی در این شب، تار و دُهُل، ضرب و نی بوده است.

در فریدون شهر رسم مردم این است که همه مردم در شب یلدا در خانه یکی از روستاییان گرد هم می‌آیند و به ختم انعام می‌پردازند و بر این باورند که از نیروی دیو سیاهی کم و به نیروی فرشته روشنایی افزوده می‌شود این افراد عقیده دارند که تعداد افراد گروه فرد بایستی باشد و نه زوج. در روستای ده‌خیر پایین شهرستان داراب و طایفه جامه بزرگی از ایل بهارلو هم کسانی که صدای خوش داشتند، شاهنامه می‌خواندند و شهر زرقان در میان عشایر قشقایی مقیم گچساران و همچنین در میان مردم این شهر نیز شاهنامه‌خوانی متداول بوده است.

هنوز در بسیاری از نقاط ایران، در شب یلدا، شاهنامه‌خوانی متداول است از جمله در ایلات که روحیه رزمی دارند به ویژه در چهار محال و بختیاری و یا در طایفه چهار لنگ ایل بختیاری؛ در خراسان رضوی و در نهاوند، داراب، کازرون و آباده طشک «در قدیم با نواختن نی» و در شهرستان بروجرد و در شهر ارسنجان. در میان عشایر سیرجان، در گذشته یک نفر شاهنامه را با آهنگ رزمی و ویژه عشایر «نه آن چنان که در زورخانه‌ها متداول است» می‌خواند و همه سراپا گوش بودند.

یلدا و باورهای مردمی

مردم ایران برای شب یلدا باورهایی دارند که برخی از آنها بدین گونه است:

در شهر ساری به این باورند که شب یلدا، شب خداست و هر کسی در این شب دعا و نیایش کند. دعایش نزد خداوند مستجاب می‌ شود.

در علمدار شهرستان تبریز عقیده دارند که اگر مراسم شب یلدا را برگزار نکنند. سال آینده، سال پربرکتی نخواهد بود، قحطی به وجود می‌آید و خشم خداوند آنها را خواهد گرفت.

همچنین خراسانی‌ها معتقدند که اگر در شب یلدا کسی دهان خود را نزدیک گوش الاغ بگذارد و یواش نجوا کند، هر دردی داشته باشد، درمان خواهد شد.

برخی از مردم آذربایجان بر این باورند که نبایستی در شب یلدا به مسافرت بروند یا در سفر باشند چه تا یلدای آینده همچنان در سفر خواهند بود. بنابراین در خانه می‌مانند.

مخلص کلام؛ یلدا در شعر شاعران

یلدا این رسوم ویژه آریایی‌ها که هزاران سال است که آن را در سرزمین ایران برپا می‌دارند چنان گستردگی یافت که در ادبیات ما فارسی زبانان تاثیر فراوانی بر جای گذاشته تا جایی که شاعران بزرگ در آثار خود یلدا را بیش از پیش جاودانه کردند. نمونه‌ای از این سروده‌های شاعران درباره یلدا در زیر می آید :
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست/ شب فراق تو هر گه که هست یلدا نیست (سعدی)

نور رأیش تیره شب را، روز نورانی کند / دود خشم‌اش روز روشن را ، شب یلدا کند (منوچهری)


همه شب‌های غم آبستن روز طرب است/ یوسف روز به چاه شب یلدا بینند (خاقانی)


به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی / که از چاکری عیسا چنان معروف شد یلدا (سنایی)


صحبت حکام ظلمت شب یلداست/ نور ز خورشید جوی بو که بر آید (حافظ)

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار