به گزارش «تابناک هرمزگان»؛ "یوسف میرشکاری"، با بیان این مطلب که آدمها بزرگ را از روی کارهایشان باید شناخت، گفت: اگر بخواهیم حاج قاسم سلیمانی را خوب بشناسیم باید از روی عملکرد و کارنامهاش او را به مردم معرفی کرد.
وی بیان کرد: حاج قاسم در زمانی که ۲۴ ساله بود بنای یک یگان را در رزم سپاه اسلام به نام ثارالله گذاشت. خود حاج قاسم میگفت «وقتی حسن باقری این ماموریت را به من داد و گفت برو بچههای کرمان را سازماندهی کن و من قبول ماموریت کردم؛ وقتی از پیش حسن باقری آمدم بیرون؛ دیدم دور و بر من فقط ۴ یا ۵ نفر است». همت این مرد بزرگ را نگاه کنید امروز خیلیها از بیامکاناتی می نالند و همین را بهانه ای برای کرا نکردن می کنند. اما حاج قاسم زمانی که میخواست تیپ ثارالله را راهاندازی کنند میگوید «من بود و ۴ یا ۵ نفر از بچهها و یک خودرو»!
میرشکاری افزود: حاج قاسم میگوید «ما رفتیم بنای ثارالله را گذاشتیم و بر روی در و دیوار دو کوهه نوشتیم تیپ ثارالله» یعنی یک تیپ ۵ نفر! افرادی که نظامی باشند میدانند که ساختار تیپ نظامی چقدر ساختار پیچیدهای است اما این مرد بزرگ در حالی که مجروح بود و تازه از بیمارستان مرخص شده بود و بدنش به دلیل جراحات بسیار ضعیف شده بود، در ۴۵ روز بعد یکی از پیچیدهترین عملیاتهای دفاع مقدس را با یک تیپ دو ماهه تاسیس، به نام عملیات فتحالمبین که شاهکار دفاع مقدس است، انجام داد.
این همرزم حاج قاسم سلیمانی بیان کرد: حاج قاسم سلیمانی با ساماندهی بچههای کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان یگانی به نام لشکر ثارالله درست کرد که اسمش لرزه بر اندام دشمن میانداخت و هرجا لشکر ثارالله میجنگید جلوی آن لشکر دشمن نبود بلکه سپاه دشمن بود تا بتواند با ثارالله به فرماندهی حاج قاسم مقابله کند و این نشان دهنده عظمت و روح این آدم است.
وی ادامه داد: سردار سلیمانی از حزبالهی که آمارش در آن زمان براساس اسناد بیشتر از ۴ هزار نفر نبوده با این ارتش به ظاهر کوچک جلوی پنجمین ارتش بزرگ دنیا به اسم ارتش رژیم غاصب اسرائیل ایستاد و وهم این ارتش را شکست. اسرائیل همواره میگفت که ارتشش شکست ناپذیر است اما حاج قاسم گورستانی از تانکها و شناورهای اسرائیلی در جنوب لبنان درست کرد.
میرشکاری اظهار کرد: باید به چشم دید که حاج قاسم سلیمانی از شهر در محاصره غزه که از چهار طرف دشمن آن را بسته و یک باریکه کوچک داشت و حماس و جهاد اسلامی جرات نمیکرد یک سلاح کوچکی به سمت اسرائیل شلیک کند؛ با اسرائیل چکار کرد که همه این عملکردها نشان دهنده همت بزرگ این مرد است.
وی با بیان اینکه هنوز خیلی زمان میخواهیم تا بفهمیم حاج قاسم سلیمانی که بود و چه کار کرد؟ تصریح کرد: در سوریهای که حاج قاسم جنگید باید مردم دنیا بدانند که داعش و جبهه متحدی که در سوریه درست کرده بود کنار کاخ اسد بود. همه به حاج قاسم میگفتند که پا در این معرکه نگذار که آبرو و عزت چندین سالهات اینجا میرود اما حاج قاسم رفت و چون برای خدا رفت خدا بر عزتش افزود.
این دوست حاج قاسم سلیمانی با تاکید برآنکه حاج قاسم بندگی کرد و خدا بزرگش کرد، در ادامه در پاسخ به این شبهه که مرد به این بزرگی باید همه جور باید از آن محافظت میکردید و چرا گذاشتید که به عراق برود؟ عنوان کرد: اصلا نباید محافظت کنیم. حاج قاسم از کجا حاج قاسم شد؟
وی ادامه داد: بگذارید یک خاطره برایتان بگویم تا به فلسفه وجودی حاج قاسم تا حدی پی ببرید. در عملیات کربلای ۵ که بزرگترین عملیات ما در دفاع مقدس است در روزهای اول عملیات خیلی از فرماندهان لشکر ثارالله شهید شدند بهطوری که قائم مقام وقت حاج قاسم، فرمانده تیپها، فرمانده گردانها و کسانی که حاج قاسم اعتماد و اطمینان به آنها در لشکر ثارالله داشت، همه شهید شده بودند و بیم جان حاج قاسم میرفت. یعنی همه کسانیکه مانده بودند باور بر این داشتند که حاج قاسم در معرض خطر است.
میرشکاری افزود: حاج قاسم در ۳۰۰ متری صحنه درگیری بود در نزدیکترین منطقه در صحنه نبرد (جایی که بسیجیان تن به تن با تانکها میجنگیدند). بنابراین جمعی از فرماندهان لشکر گفتند که برویم پیش حاج قاسم و بگوییم ما اینجا هستیم. فرماندهان محورها و گردانها و ... هستند و شما به پشت کانال (یک کیلومتر عقبتر) بروید وقتی رفتیم جلو هیچ کس جرات نمیکرد تا این حرف را به حاج قاسم بگوید چون همه روحیات حاج قاسم را میشناختند تا اینکه یکی از بچه ها داوطلب شد تا این پیام را به حاج قاسم منتقل کند که ما در صحنه هستیم شما به آن طرف کانال بروید.
وی ادامه داد: حاج قاسم یک جمله گفت که این جمله جواب سوال شماست. حاج قاسم گفت «من اکنون در صحنه درگیر هستم و میگویم بیاورید و میبینم که چه به خط درگیری میرسد و چه نمیرسد اما اگر پشت کانال بروم باید بگویم ببرید».
این دوست و همرزم حاج قاسم سلیمانی اظهار کرد: بین «ببرید» تا «بیاورید» خیلی فرق است. حاج قاسم میتوانست در تهران بنشیند و صحنهها را مدیریت کند. همان کلمه «ببرید» میشد که معلوم نبود چه و به کجا برده میشد. لذا حاج قاسم همواره در همه صحنهها در خط مقدم مبارزه بود و اگر غیر از این بود حاج قاسم نمیشد؛ حاج قاسم، حاج قاسم شد چون همهجا بود و بحران را در صحنه مدیریت میکرد نه از راه دور.
وی عنوان کرد: حاج قاسم خودش در صحنه بود و میگفت حالا بیاید. موقعی که لشکر ثارالله وارد شهرک دوهیجی شد قبل از آنکه بچهها وارد منطقه شوند، حاج قاسم وارد منطقه شده بود. حاج ئقاسم اینگونه حاج قاسم شد و اگر قرار بود در تهران بنشیند و دستور بدهد که بروید در عراق و سوریه و ... مقاومت کنید، قطعا مقاومتی شکل نمیگرفت. خودش در صحنه مدیریت کرد تا مقاومت شکل گرفت.
میرشکاری ادامه داد: برکتی که در شهادت حاج قاسم است قطعا بیشتر از حرکتشان خواهد بود.
این همرزم حاج قاسم سلیمانی در پاسخ به این موضوع که دیگر هیچ کس حاج قاسم نخواهد شد، گفت: موقعی که سید عباس موسوی شهید کردند گفتند حزبالله دیگر تمام شد اما سید حسن نصراله آمد لذا مطمئن باشید و باید باور کنیم که خدا وقتی بخواهد یک چیز بزرگی به انسان بدهد یک بزرگی از انسان میگیرد و بزرگتر میدهد و ما منتظر آن هستیم.
میرشکاری ادامه داد: حاج قاسم سلیمانی در آخرین سخنرانی خود در جمع پیشکسوتان کردند گفتند «پیروزیهای بزرگ از دل بحرانهای بزرگ بوجود میآید» و ما مطمئنیم در این غم بزرگ که بوجود آمد پیروزی بزرگی است.
وی خاطرنشان کرد: شهادت حاج قاسم برای ما غم بسیار سنگینی است و نبینید که ما جلوی شما ایستادیم و سینه ستبر کردیم و حرف میزنیم از حاج قاسم یاد گرفتیم حاج قاسم در هیچ بحران و هیچ غمی نشکست و ما یاد گرفتیم.
دیگه اشک امانم نداد بیشتر باهاش صحبت کنم...
انتهای پیام/*