کودک امروز، چه میکند؟ این سوال میتواند یک سوال مبنایی درباره سبک زندگی هر شخص و گروه و جامعهای باشد. پاسخ به این سوال رویکردها و اولویتهای زندگی انسانها را مشخص میکند.
در این یادداشت به دنبال زندگی کودک هستیم که در جامعه امروز ایران، بیشتر صرف چه امری میشود؟ به عبارت دیگر هر کسی که به زندگی یک کودک نگاه کند چه چیزی میبیند؟ خوردن و خوابیدن، بازی کردن، ارتباطات گروهی و اجتماعی، با مادر بودن..
معمولا گفتهاند سنین کودکی از ٦سال تا ١٢سال است که در این سنین انسان در حال گذار از زندگی نباتی به سمت زندگی انسانی و یافتن تمایزات اصلی انسان از دیگر جانداران است. به نظر میرسد مهمترین امری که انسان در این سنین به آن میپردازد، امر یادگیری است که با فعالیت بازی، آموزش و ارتباطات اجتماعی انجام میشود.
با این مقدمه، به مصرف اصلی کودکان امروز نگاه کنیم، چه ابزار و وسیلهای در امر بازی و یادگیری بیشتر وقت ایشان را مشغول کرده است؟ وقتی تماشای تلویزیون، کار با کامپیوتر، گشتوگذار در اینترنت، بازی با ایکسباکس و تبلت، ارتباطگیری در وایبر و تلگرام بیش از ٦ساعت از وقت روزانه بچهها را میگیرد.
وقتی والدین، تیزهوشی بچههایشان را مهارتهای ایشان در کار با گوشی همراه و تبلت دانستند؛
وقتی تفاخر بچهها نسبت به هم مدلهای تبلتها و گوشیهایشان شد.
وقتی حتی ادبیات گفتاری بچهها با یکدیگر با زبان بازی clash رخ داد، ...
ظاهرا سهم پرداختن به فناوریهای ارتباطی مجازی و رسانههای دیجیتال (تلویزیون، اینترنت، رایانه، تبلت و موبایل و ایکسباکس و...) در زندگی روزانه بچهها بسیار زیاد است که میتواند آثار خاصی بر فرآیندهای یادگیری و شکلگیری هویتی کودکان داشته باشد.
این واقعیت در توجه به فلسفه رسانههای دیجیتال و فضای مجازی، سوالاتی را به ذهن متبادر میکند:
آیا فردیتها گسترش پیدا میکند یا جمعگراییها و از خودگذشتگی برای جماعت؟
آیا جوانان آینده میتوانند تعاملات اجتماعی سازنده و مناسب داشته باشند؟
آیا این کودکان میتوانند لذت تجربه معنوی و ارتباط با خدا را درک کنند؟
آیا ارزشهای اخلاقی حیا، عفت، صبر، عفو و گذشت در نسل آینده گم میشود؟
میتوان برای فهم کلی از این سوالات به تغییر ساخت بازی کودکان و یادگیری آنها توجه کرد.
بچههایی که برای رسیدن به جدیدترین بازیهای الکترونیک باهم رقابت میکنند، دیگر لذت بازی در کوچه و خاک را نمیچشند، لذت زمینخوردن و کثیفشدن را نمیچشند، لذت عرق ریختن از دویدن را نمیچشند، لذت دعواکردن و کتک خوردن را نمیچشند، لذت قهرها و آشتیهای آنی را نمیچشند، آن وقت با چه کودکانی مواجه میشویم؟ با نوجوانانی افسرده و دل خسته که جسم آنها نیز از دندان گرفته تا انگشت دستان و مهرهگردن ضعیف شده است. جسمانی آفتاب ندیده و گشنه از ویتامینهای مورد نیاز برای رشد کودک؛ کودکانی که با قهرمانهای کارتونی خود همبازیاند و رفتارهای برآمده از توهمهای مجازیشان، بازیهایشان را شکل داده است.
نوجوانانی که تعاملات اجتماعی را در پس ارتباطات مجازیشان پیگیری میکنند، حرفی برای زدن با عمو و عمه، دایی و خاله، پدربزرگ و مادربزرگ ندارند. همه فضای حرفهایشان با همسنوسالها فقط مهارتها و موفقیتهای فضای دیجیتال است. بهصورت افراطی متکی به والدین هستند، از عقل معاش هیچ نمیفهمند و اساسا یاد نگرفتهاند که چگونه و به چه اندازه خرید کنند!
با روابط جنسی خیلی زود آشنا میشوند و مفاهیم اخلاقی همچون حیا و ایثار و گذشت و عفو از خطای دیگران را نمیفهمند. زود خشمگین میشوند و در برابر مشکلات و ناملایمات صبر و تحمل ندارند.
دیگر درخواست کودکان داشتن کتاب و دفتر و مداد و پاککن نیست، بلکه داشتن بهترین تبلتهای با صفحه کلیدهای جدا خواهد بود و البته افتخار مدارس هم، تمام دیجیتالیشدن نظام یادگیری کودکان میشود.
و گرفتاری خانوادهها، فکرکردن به اینکه بچههایشان فیلمهای خارجی کمتر ببینند، تلفن همراه را با خود در توالت نبرند، موقع خواب همه ابزارهای دیجیتال اتاقشان را خاموش کنند یا ارتباط سالم در فضای مجازی داشته باشند.
بنابراین با پدیده جدیدی در کودکان امروز مواجه شدهایم که از آن بهعنوان «کودکانِ کُودن مدرن» میتوان نام برد.
اجمالا برای رهایی از گسترش این پدیده چند پیشنهاد برای خانوادهها ارائه میشود:
١. قرار نیست کودکان با هر ابزار دیجیتالی آشنا شده و کار کنند، پدر و مادر گوشیهای هوشمند خود را بهراحتی دست فرزند خود ندهند.
٢. لطفا حداقل هر سه روز یک بار برای ارتباط کودکان با طبیعت، ایشان را به پارک و باغ و کوه ببرند.
٣. لطفا خانوادهها برای یادگیری هنرهای خطاطی و نقاشی و معرق و... (هنرهای سنتی ایرانی) هزینه کنند.
٤. لطفا خانوادهها در میهمانیها به بچهها توجه کنند و ایشان را به حرف آورند.
٥. برای آموزش فلسفه به کودکان وقت بگذارند.
٦. برای قرائت و حفظ قرآن در دوران کودکی وقت بگذارند.
٧. والدین همه ابزارهای دیجیتال را برای کودکانشان تهیه نکنند.