پذیرش هیجان و احساسات
ترس ، خشم و شادی عمدهترین هیجانهای طبیعی انسان است: با این وجود گاهی برای اجتناب از احساس اضطراب و ترس سعی میکنیم در موقعیتهای طبیعی اضطراب آور برخوردهای عاری از هیجان داشته باشیم؛ چنین برخوردی یک نوع خونسردی مصنوعی است که میتواند به نوعی در دراز مدت باعث مشکلات روانی در فرد یا افراد شود. همچنین بعضی مواقع فرونشانی هیجانها و عواطف باعث عدم تفکیک مناسب بین شادیها و غمهای طبیعی (بهنجار) و غیر طبیعی (نابهنجار) می شود.
در واقع هیچ علتی برای شرمگین شدن از "داشتن احساس ترس یا دیگر احساسات به هنگام امتحانهای دشوار یا موقع یادگیری رانندگی، یادگیری شنا یا مواجهه با یک رویدادهای خوشایند یا ناخوشایند "وجود ندارد، و قبول آنها بهتر از "انکار، سرکوب و..." آنها است. بدین ترتیب اگر قبول کنید که این هیجانها را دارید و آنها حق طبیعی شماست؛ در آن صورت راه ابراز و کاهش آنها را بصورتهای مستقیم و غیر مستقیم پیدا خواهید کرد.
شناسایی زمینههای آسیبزا
وقتی بکوشید که علت و موقعیتهای ناراحتی خود را به روشنی بشناسید ممکن است؛ بتوانید موقعیتهای مورد نظر را بصورت تازهای ببینید. در واقع رویکردتان به علتها و موقعیتهای اضطرار آور نباید "یک بعدی"و بدون بررسی باشد، در آن صورت است که میتوانید متناسب با تواناییهای شخصی و عوامل محیطی راههایی را برای مقابله صحیح با آنها پیدا کنید.
برنامهریزی برای جلوگیری از احساس درماندگی، صحبت با افراد مطمئن در مورد زمینههای آسیبزا و اضطرابآور، شرکت در کلاسهای آموزشی مخصوص (کارگاههای مهارت زندگی)" بعضی از اقدامات برای مقابله صحیح میباشد.
پرورش رغبتها و استعدادها
هر جامعهای فرصتهای تقریباً نامحدودی برای مردمانی از هر سن (شاید از هر دو جنس) فراهم میکند تا افراد استعدادهای خود را در زمینههای مختلف آزموده و به موفقیتهای فردی و اجتماعی دست یابند. این فرصتها میتواند "ورزشی، تحصیلی و علمی، هنری، فنی و..." باشد. افرادی که خود را فقط به یک موضوع محدود نمیکنند و دنبال یادگیری و بدست آوردن مهارتهای جدید هستند، غالبا زندگی برایشان جذابیت و گیرایی بیشتری دارد، و به احتمال زیاد موفقیت بیشتری بدست میآورد، و همچنین موفقیت بیشتری بدست میآورد.
به دنبال آن احساس شایستگی ناشی از دست یافتن به مهارت "عزت نفس" افراد را بالا میبرد. نکته مهم یا سوال موجود در این زمینه میتواند مسایل و کمبودهای اقتصادی و مالی باشد ولی افرادی که تمایل به دست یافتن مهارت یا پرورش استعدادی را دارند؛ مطمئناً راهکارهای خوبی را متناسب با امکانات خود پیدا میکنند.
ایجاد روابط صمیمانه
اگر نگاهی به علائم و نشانههای اختلالات عاطفی بیندازیم هسته اصلی و نقطه مشترک آنها را احساس انزوا و تنهایی مییابیم. ما نیازمند پشتیبانی آرامشدهی و اطمینانهایی هستیم که از طرف خانواده و دیگران فراهم میشود، چون انسان موجودی اجتماعی است. این موضوع ثابت شده که افرادی که روابط اجتماعی قوی و دوستان صمیمی دارند و نگرانیها و مشکلات خود را با افراد مطمئن بیان میکنند و در عین حال به رفاه و خشنودی دیگران توجه و علاقه نشان میدهند مشکلات خود را روشن تردیده، درعین حال احساس ارزشمندی بیشتری میکنند.
کمک گرفتن به موقع از دیگران
در راه "خودشناسی" و برطرف کردن مشکلات روانی محدودیتی از قبیل ندانستن تمام راه حلها، و مکانیسمهای دفاعی وجود دارد که باعث میشود همیشه نتوانیم مشکلات را بصورت عینی ببنیم.
وقتی احساس میکنید در برطرف کردن مشکل خود پیشرفتی ندارید، موقع آن فرا رسیده که از متخصصانی مانند: روانشناس (مشاور یا بالینی)، روانپزشک و درمانگران آموزش دیده به تناسب مشکل خود، کمک بخواهید.
شاید احساس برچسبخوردن و نگرشهای غلط اجتماعی مانع از مراجعه به این افراد شود؛ ولی کمک خواستن از دیگران خود نمودار پختگی عاطفی و یکی از اولین مراحل خودآگاهی است؛ (چون به این موضوع آگاه است) که یک جای کار تفکر، احساس، شخصیت مشکل دارد و نیاز به مشورت میباشد.
تقویت اعتقادات مذهبی
رشد و تعالی اعتقادات مذهبی تأثیر بسزایی در تفکر، احساس و روابط اجتماعی انسان دارد و سلامت جسمانی و بهداشت روانی فرد را تضمین میکند. مطالعات نشان داده است؛ افراد معتقد به خدا، رفتار و تفکرشان بسیار سالمتر و بهنجارتر از افراد "بدون اعتقاد یا با اعتقادات ضعیف" میباشد.
ویژگی سلامت روان در اعضای خانواده
هر یک از افراد خانواده خود را می پذیرد و قبول داردونقش متناسب خود را درخانواده ایفا می کند.
هر کس خود را باور می کند و هویت خود را خوب می شناسد و قبول میکند.
افراد به خود اعتماد دارند وبه سایر اعضای خانواده نیز اعتماد می کنند.
افراد مسولیت رفتار خود را میپذیرند.
افراد مسولیت کارهای خود را به گردن دیگر اعضای خانواده نمیاندازند.
در برخورد با موقعیتها همه اعضای خانواده مثبت میاندیشند.
هر کس نقاط قوت و ضعف خود را میداند و در محدوده خود عمل میکند.
اعضای خانواده نسبت به تواناییها و محدودیتهای سایر اعضاء وقوف کامل دارند.
هر کس تصمیماتی را که در خانواده میگیرند با توجه به استقلال خود و با در نظر گرفتن نتیجه این تصمیمات و تأثیر آن بر بقیه اعضای خانواده به مرحله اجرا در میآورد.
هر کس از ارادهای استوار و عزمی قوی برخوردار است و کارهای محوله را به خوبی و با دل و جان انجام میدهد.
هر کس از آرامش درونی برخوردار است.
هر کس احساس خود ارزشمندی و خود کار آمدی میکند.
همه افراد خانواده محافظ، پشتیبان، یکدل و متحد با یکدیگرند.
نگرش افراد نسبت به یکدیگر جنبه سرزنشی ندارد و همدیگر را قبول دارند.
خانواده شما چگونه است؟؟؟
انتهای پیام/*