به گزارش تابناک به نقل از ایسنا، دفتر خاطرات اصفهان مملو از يادمان مردان و زنان بسياري است كه با هدايت امام خميني (ره) براي رسيدن به استقلال و آزادي و جمهوري اسلامي تلاش كردند و هركدام براي برپا كردن پرچم عزت ايران اسلامي نقشي در اين انقلاب هرچند كوچك به عهده گرفتند و امروز شايد از كساني كه بر موهايشان گرد سپيد زمانه نشسته درباره انقلاب بپرسيد خاطره اي در گوشه ذهن خود داشته باشد خاطراتي كه بايد بارها تكرار و از زبان هاي گوناگون شنيده شوند تا گرد زمانه بر آنها ننشيند و آينه پيش روي نسل جوان باشد.
رحمتالله خالقی يكي از مردان اين شهر است كه خاطراتي از مبارزه و تلاش خود و ديگر مردم را براي ما بازگو نمود. او یکی از فعالان و مبارزان انقلابی است؛ او که فعالیتهای خود را از زمان پیش از کودتای 28 مرداد آغاز کرده در طول سالهای پس از سقوط مصدق به عنوان یک فعال سیاسی مخفی در بدنه آموزشی استان اصفهان در شهرضا حضور داشته و در مقاطع مختلف مبارزاتی حاضر بوده است.
او به همراه 15 تن از دوستان خود در جریان حوادث پیش از 15 خرداد قسم یاد میکند که در صورت دستگیری هیچیک از همرزمان خود را به نیروهای ساواک لو ندهند و بر همین اساس در کنار درس و بحث مدرسه بهصورت پیوسته بهواسطه یک فعال سیاسی دیگر در اصفهان اعلامیههای امام خمینی (ره) را در سطح شهرستان شهرضا در میان گروههای مختلف مردم پخش میکردند.
خالقی پس از اخذ مدرک دیپلم و بازگشت به شهر اصفهان به دلیل عدم آشنایی با فضای سیاسی و اجتماعی برای یک سال فعالیتهای خود را متوقف کرد و تمام تمرکز خود را بر دروس دانشسرا گذاشت، با این همه حضور او این بار در کسوت دبیری علاوه بر فعالیتهای آموزشی زمینه آغاز فعالیتهای فرهنگی و سیاسی را نیز فراهم کرد.
برپایی کلاسهای قرآنی در کتابخانه برای دانش آموزان سیکل دوم و طرح موضوعات سیاسی در این جلسات به طور آهسته زمینه حضور دوستان دیگر مبارز او را نیز فراهم میکند و وسعت فعالیتهای تشکیلاتی این گروه منسجم تا به آنجا پیش میرود که در روزهای شکلگیری انقلاب همه دبیرستانهای اصفهان یک نماینده مبارز برای تبلیغ و هدایت جوانان در مسیر اصلی انقلاب دارند؛ شعله انقلاب روز به روز در حال روشن شدن است و دوستان رحمتالله یک به یک در نتیجه فعالیتهای خود طعم تلخ شکنجههای زندانهای رژیم پهلوی را در آن سلولهای انفرادی نمور و تاریک احساس میکنند.
بزرگان اصفهان که دیگر از سیاستهای ظالمانه و یک طرفانه رژیم منحوس پهلوی خسته شدهاند همپا با مبارزان خستگیناپذیر شهر به انسجام فعالیتهای آنها کمک میکنند، رحمتالله خالقی در کنار توصیف مبارزات انحصاری دوستان خود در مساجد مختلف شهر درباره جلسات تشکیلاتی ماهانه این گروه در زمان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی میگوید: مسئولان اردوگاهی که بعدها بانام شهید بهشتی نامگذاری شد نهتنها از برگزاری جلسات ماهانه تشکیلاتی گروه مبارزاتی ما استقبال میکردند بلکه حضور ما در آن مکان را برکت کسبوکار ماهانه خود میدانستند و این نشان میدهد که مردم با بصیرت ایران تا چه حد از ظلمی که حکومت بر آنها روا میداشت آگاه و مطلع بودند.
علاقه خالقي به درس و کلاس تا حدی است که در کنار فعالیتهای سیاسی و اجتماعی او را به ادامه تحصیل در مقاطع تحصیلات تکمیلی میکند اما دانشگاه هم نمیتواند در اراده فولادین او در مبارزه با ظلم و جور و استبداد خللی وارد کند. او خود دراینباره میگوید: اردوهای تفریحی دانش آموزان از طریق دانشسرا زمینه مناسبی را برای آگاهی بخشی سیاسی به آنها فراهم کرد و راهنمایان آنها با استفاده از امنیت حاکم بر برخی فضاهای سیاحتی مانند کوههای اطراف اصفهان میتوانستند مطالب موردتوجه امام خمینی (ره) را با این نسل مطرح کنند و اعلامیههای ایشان را در اختیار آنها قرار دهند.
قبولی او در مقطع فوقلیسانس دانشگاه تهران او را به جرگه مبارزان تهرانی پیوند داد، خالقی درباره همکاری یکی از اعضای انجمن سلطنتی با او باوجود آگاهی از اهداف اجتماعات مبارزاتی در دانشگاه اینگونه میگوید: کلاس 104 ادبیات دانشگاه تهران مرکز اجتماع مبارزان دختر و پسر تهرانی بود افرادی که باوجود گرایشها مختلف سیاسی از همه اقشار جامعه برای ریشهکن کردن حکومت پهلوی با ترس و اضطراب از مأموران ساواک در کنار یکدیگر جمع شده بودند و دختران این گروه مدتی پس از برگزاری این جلسات بهصورت مستقل کلاسهایی را به اسم آموزش قرآن اما برای فعالیتهای سیاسی برای بانوان تشکیل دادند.
این مبارز پیش از انقلاب از عمق نگرانیهای خود برای همسنگران دربند رژیم میگوید و اینکه تا چه حد برای گذران هر چهبهتر معیشت این افراد در داخل زندان و خانوادههای آنها در بیرون تلاش کرده است و میافزاید: در تمام لحظات مبارزه خون به دل و ناراحت بودیم اما برای اسلام و امام خمینی (ره) حاضر به مبارزه تا آخرین قطره خون خود بودیم.
او پسازاین دوره به اصفهان بازمیگردد و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود را برای پیروزی انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی در کنار سایر مبارزان از سر میگیرد اما شور مبارزه در او آنچنان بالا است که حتی پس از انقلاب 57 نیز با سرکشی به امور خانوادههای شهدای انقلاب به دستگیری و مشاوره آنها میپردازد و بهواسطه نفوذ خود در آموزشوپرورش فرزندان بازماندگان را علاوه بر امور عقیدتی و فرهنگی در درس و کلاس و مدرسه یاری میدهد.
وی مبارزان اصفهانی را پیشتاز کمک به نیازمندان و مستمندان ميداند و میافزاید: پیش از تشکیل کمیته امداد امام خمینی (ره) مردم و مبارزان اصفهانی در خانه آیتالله خادمی کمیتهای را برای کمک به نیازمندان تشکیل داده و باقدرت در جهت رسیدگی به امور قشر ضعیف جامعه تلاش میکردند.
بااینکه انقلاب کنندگان ایرانی در سال 57 از همه قشرها و گروههای مردمی و سیاسی بودند اما هیچیک از آنها با حضور دیگر همرزمان خود باوجود اختلافات عقیدتی مشکلی نداشتند، خالقی وضعیت حال حاضر سیاسی ایران را با سال 57 مقایسه میکند و میگوید: گروههای دینی پیرو امام حتی اعضای حزب توده را نیز بهشرط عدم انجام تبلیغات در جلسات خود شرکت میدادند و با احترام نسبت به یکدیگر رفتار میکردند اما امروز اختلافات سیاسی میان گروههای مختلف بسيار زياد است.
این مبارز بااشاره به سیاستهای ضد انسانی و ضد اسلامی رژیم پهلوی توضیح داد: چگونه ممکن است که شاه یک دیار از وضعیت نابسامان معیشتی سربازان و مردم عامه جامعه خود بیاطلاع باشد درحالیکه عدهای از چپاولگران غربی در برابر چشمان او از پول و سرمایههای ملی ایران دزدی کرده و همه چیز را به یغما میبرند؟!
این استاد بازنشسته دانشگاه اصفهان به قیمت ارزان و مناسب مایحتاج زندگی در زمان شاه اشاره میکند و تاكيد دارد كه در انقلاب مسائل اقتصادي در مردم مطرح نبود، میافزاید: وجود سیستم امنیتی حکومتی بودكه برای مردم غیر قابل تحمل بود و زمانی که ملت چهره های زخمی و رنجور جوانانی که به تاوان اعتقادات خود زیر شکنجه های سنگین ساواک کشته یا مجروح میشدند را میدیدند در هدف خود برای مقابله با رژیم و براندازی آن قاطعتر میشدند.
وی به کارشکنیهای گروههای انحرافی اشاره میکند و فعالیتهای فرهنگی این گروه مانند انتشار نشریات و مقالههای ضد اسلامی را یکی از دغدغههای مهم واصلی پیروان راه امام خمینی (ره) عنوان کرده و میگوید: معرفی اسلام ناب محمدی باید در همه زمانها و به همه اقشار جامعه ارائه شود همچنین حکام جامعه هم باید بدانند که مردم با آنها برابر هستند و بنابراین لازم است به خواستههای منطقی همه آحاد جامعه توجه شود.
خالقي معتقد است اصفهان، پیشتاز مبارزات انقلابی در پیش از انقلاب و پیشگام ایجاد تحولات بنیادین پس از انقلاب 57 بود، او میافزاید: در کنار حمایتهای بیدریغ روحانیون از مبارزان اصفهانی مردم همیشه درصحنه و انقلابیون این شهر نیز با همه توان از جان علمای فرهیخته خود در برابر حملات و تهدیدهای رژیم و ساواک دفاع میکردند و شدت درگیریها در اصفهان به حدی بود که شاه مجبور به اعلام نخستین حکومتنظامی در این شهر شد.
او باافتخار از تشکیل نخستین خیریه ایتام در اصفهان و سپس تسری این نهاد به سایر استانهای کشور ازجمله تهران سخن گفته و خطاب به کارگزاران نظام ادامه میدهد: باید دست از جناح نگری و رفتار سلیقهای برداشت و تنها به ایجاد وحدت در جامعه فکر کرد.