به گزارش سرویس اقتصادی تابناک تبریز، پای منافع که در میان باشد حتی میش ها هم گرگ می شوند. حتی فرانسه ای که با آمدن سوسیالیستها بنا بود تبدیل به پسر خوب اتحادیه اروپا شوند و کاری به کار دیگران نداشته باشند اما داستان بازهم از سمت ناخوش آن نصیب کشور ما می شود. فرانسوی ها دست از سر ما بر نمی دارند و بدتر اینکه اغلب امتیازات زیاده خواهانه خود را از طرق کاملا قانونی یعنی توافقات بین دولت ها کسب می نمایند.
در این زمینه وحید حاجی پور در خصوص حضور شرکت فرانسوی توتال در نفت می نویسد:
تاریخ ایران و فرانسه مملو است از بدعهدیهایشان؛ از خالی کردن پشت ایران در مقابل تزارها تا غارت آثار باستانی کشور، همه و همه در حافظه تاریخی ثبت شده است ولی داستان عجیبی است ماجرای حضور فرزندان بناپارت در نفت ایران. تاریخ نفت را مرور کنیم، استراتژی یک قرنی فرانسویها را ساده تر از چیزی خواهیم یافت که امروز پیچیدهاش کردهاند.
آنها در قرارداد معروف «خط قرمز» به نفت خارومیانه ورود کردند که حکایت خواندنی دارد. فرانسویها به پشتوانه قراردادی که همه به هم خیانت کردند، خود را به ایران نزدیک کردند و پس از ماجرای ملی شدن صنعت نفت، سهمی از ایران خواستند که اگر داده نمیشد بازی را خراب میکردند.
برای آنکه بدانید آنها چطور صاحب 6 درصد درآمدهای نفتی کنسرسیوم شدند بهتر است نقش «پلیس بد» پاریس را در جریان مذاکرات هستهای یکبار دیگر مرور کنید. گرچه فرانسویها در ایران به «آچار» معروف هستند ولی نقش آنها در مذاکرات مانند «پیچ هرزی» بود که باز شدنی نبود مگر با اخذ چند امتیاز بزرگ. آنها «شورش» را درآورده بودند و حتی نخبگان جامعه از دولت این مطالبه را مطرح کردند که در صورت موفقیت آمیز بودن مذاکرات، باید پاریس را از صحنه معادلات اقتصادی حذف کنند اما خود بهتر از دولتمردان میدانستند، کاخ الیزه در پس پرده امتیازات خود را گرفته بود و برای افزایش قدرت چانه زنیاش هرزگاهی حرف از ترک میز مذاکرات میزد.
فرانسه «همان» فرانسه است؛ «همان» فرانسه یک قرن پیش که سلاحش «همان» بازی خراب کنی است و همچنان تداوم دارد. روزی با همپیمانان خود به نفت ایران آمدند و امروز بازار هوایی، زمینی و نفتی را هدف گذاری کردهاند. در قاره سبز فرانسویها را به یک خصلت مهم میشناسند، سیگار تعارف میکنند و برای شما از چیزی میگویند که فاقدش هستند. آلمانها این کشور را به تقلب میشناسند که البته برای ایرانیها قابل لمس است. پروژه سیری و فاز 2 و 3 پارس جنوبی را با رشوه به دست گرفتند و روی هم رفته بیش از 60 میلیون دلار به «جونیور» پرداخت کردند تا سقف قرارداد خود را با تقلب افزایش دهند و از قضا موفق هم بودند.
جدای از عملکرد فرانسویها در میادین نفت و گاز ایران، باید به فاز 11 توجه ویژهای شود. مرزی ترین فاز پارس جنوبی که به مدد وقت کشیهای فراوان و خسته کننده توتال، بی رمق شده است و حالا که کسی بفکرش نیست با یک تفاهم نامه جدی به این شرکت واگذار شده است.
طرح فرانسویها برای این فاز مرزی که بدون تردید میتواند کابوس قطریها باشد در نوع خود جذاب است اما این جذابیت را وقتی در کنار پیشینه این کشور قرار دهیم دلهره آور است. آنها در سال 79 طی یک تفاهم نامه، شبیه چیزی که امسال امضا کردند، وظیفه توسعه این فاز را به عهده گرفتند ولی بهانههایی را مخابره کردند که امروز هم تکرارش میکنند.
توتال و سرکار گذاشتن شرکت نفت ایران
تاریخ یکبار دیگر تکرار شده است و همه چیز مثل همان روزهاست. یکبار دیگر اظهارات یکی از مدیران ارشد شرکت ملی نفت را مرور میکنیم: «جلسات زیادی را با توتال برگزار میکردیم؛ آنها ما را معطل کرده بودند و هرگاه که میخواستیم آنها را خلع ید کنیم پیشنهادی دیکر روی میز میگذاشتند. بیش از 100 ساعت با آنها جلسه داشتیم و آقای دومارژری مدیرعامل وقت این شرکت دائما میگفت ما علاقه داریم در ایران باشیم ولی باید شرایط ما را هم درک کنید. دومارژری میگفت در حال رایزنی با آمریکاییها هستیم و توانستیم برخی موانع را کنار بزنییم. آنها خیلی ما را بازی دادند و سرانجام تصمیم گرفته شد آنها را کنار بزنیم ولی بعدها فهمیدیم در قبال ترک ایران امتیاز بزرگی از آمریکا دریافت کردند».
حالا باز هم تاریخ تکرار شده است. باز هم ما با ترک مناقصه، فاز 11 را به فرانسویها اعطا کردهایم تا آنها باز هم آمریکا را بتراشند و بگویند اگر این کشور اجازه بدهد HOA امضا شده با ایران را به قرارداد تبدیل خواهند کرد. این که با روی کار آمدن دونالد ترامپ اوضاع کمی تردید آمیز شده است شکی نیست ولی اگر خبری از فشارهای پشت پرده است چرا سایر شرکتهای خارجی مرتبا از تردیدهای خود برای حضور در ایران نمیگویند؟ چرا مرسک، سی ان پی سی، لوک اویل، شل و ... هفتهای یکبار ابراز تردید نکرده و همه اما و اگرها از سوی فرانسویها مطرح میشود؟
پاسخ به این پرسش را باید در رفتار شناسی فرانسویها جستجو کرد. توتال به تاسی از فرهنگ سیاسی کشورش سعی دارد با چانه زنی در این باره امتیازات بیشتری از ایران دریافت کنند زیرا همه چیز برای اخذش آماده است. از کنار گذاشتن کامل فاز 11 پارس جنوبی برای توتال تا التماسهای برخی مدیران نفتی برای سرمایه گذاری این شرکت و دفاع سفت و سخت از سطح کیفی و کمی این شرکت، توتال را در موقعیتی قرار داده است که با استفاده از وضعیت پیش آمده در آمریکا، درصدد حداکثر سازی منافع خود است.
بله، تاریخ تکرار شده است به دلیل آنکه ما اهل عبرت گرفتن نیستیم، عادت کردهایم از یک سوراخ دو مرتبه گزیده شویم و اگر هم بطور کامل گزیده شدیم بگوییم عدهای در ایران از کشورهای حوزه خلیج فارس پول دریافت میکنند تا میادین مشترک توسعه نیابند. وزارت نفت بهتر از من و شما میداند توتال مناقع خود را در قطر فدای دو پروژه در ایران نخواهد کرد و بازیهای تکراری و خسته کنندهاش، بزرگترین خدمت به قطریهاست و در نهایت با امتیاز گیری از دشمنان کشور، صحنه را خالی خواهد کرد.
کمتر کسی است که بداند آن «پشت» ها چه خبر است ولی کافی است یکبار امتحان کنیم و سراغ شرکت دیگری برویم تا واکنش فرانسویها را شاهد باشیم. اگر بجای امضای HOA ، تفاهم نامه ای در قالب MOU با توتال امضا میشد شاید اینگونه به نظاره اظهارات پی در پی توتالیها نمینشستیم. وقتی وزارت نفت تعهد جدی را در قالب HOA به توتال میدهد و آن را میخواهد نتیجه برجام بداند، بروز چنین رفتارهای تکراری قابل پیش بینی است اما چه باید کرد که توتال میداند در مقابل «که» نشسته و برای «چه» ای که میخواهد «چکار» باید کند.