پوپولیسم یا عوام فریبی به دنبال سوءاستفاده از مردم در جهت انتشار و تحریف افکار عمومی است. این امر معمولاً در جوامعی که دانش، تحصیلات، بینش و آگاهی عمومی درسطح پایینی قرار دارد، مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
پوپولیسم در این شرایط از ناآگاهی مردم در جهت فریب آنها استفاده میکند، در نتیجه میتوان اذعان داشت جوامعی که از لحاظ تحصیلات درسطح پایین قرار دارند و بیشتر به شکل احساسی یا کمتر ادراکی عمل میکنند در معرض نفوذ پوپولیسم قرار دارند.
هرگاه مردم موضوعی را میشنوند به علت ناآگاهی شروع به شایعهسازی میکنند و خود منبع انتشار شایعات میشوند و این امر زمینه را برای افراد سودجو فراهم میسازد. بنابراین، مسئله رشد پوپولیسم به میزان تحصیلات، آموزش و پرورش، آگاهی، نوع خانواده مربوط است.
نکته قابل تامل اینکه دولتها میتوانند نقش قابل توجهی در این زمینه ایفا کنند. در زمان ریاست جمهوری سابق شاهد برخی عوام فریبیها بودیم و چنین عملکردی صدمات فراوانی به جامعه وارد ساخت، صدماتی که به سادگی قابل جبران نیست و بخشی از آن از آن نسل به نسل بعدی منتقل خواهد شد.
متاسفانه عوام فریبی توسط برخی مسئولان در جامعه گسترش پیدا کرده و مردم کمتر شنیدهها و گفتهها را تجزیه و تحلیل میکنند. لذا عوامفریبی بیشتر در جامعه رواج یافته است و افکار عمومی مورد سوءاستفاده قرار میگیرد.
به طور کلی میتوان به نقش برجسته تحصیلات، خانواده، مسئولان، رسانهها در عوام فریبی اشاره کرد که میتوانند به خوبی در جهت مقابله با رشد و آگاهی، هرچند که خود ابزارهای آگاهی بخش هستند، جامعه را حرکت دهند.
البته تاثیر عدم حاکمیت قانون بر روابط افراد عامل افزایش سطح فریب افکار عمومی در جامعه است. در طول تاریخ شاهد انحراف اذهان عمومی از سوی برخی مسئولان اجرایی بودهایم. زمانی که راستگویی کم شود، در این وضعیت رسانهها شروع به شایعهسازی میکنند و اخبار و اطلاعات تحریف شده را در اختیار آنان میگذارند و عوامفریبی بیشتر صورت میگیرد.
از آنجایی که عوام فریبی از مدیران صورت میگیرد این امر الگویی برای مردم در جهت گسترش عوامفریبی در سطوح پایین فراهم میکند. لازم است آموزش و پرورش برای مقابله با این موضوع در جهت منطقی کردن و ادراکی نمودن دانشآموزان حرکت کند. در این راستا باید به سوالات گوناگون دانشآموزان پاسخهای منطقی داده شود و صرفاً به کتب درسی اکتفا نشود و باید دانشجویان را وادار به تفکر وخودشناسی کرد.
بنابراین وظیفه آموزش و پرورش، بزرگان، مسئولان و رسانهها تربیت عقلانی است. در طول تاریخ شاهد از میان برداشته شدن افراد و مسئولانی بودهایم که علاقهمند به تفکر مردم بودند. حرکت افرادی از جمله امیرکبیر، مصدق و غیره در جهت خودشناسی مردم بود اما متاسفانه جریانی که میخواهد عوامانه رفتار کند آنها را کنار میزنند.
برخی از دولتها خواهان اندیشیدن مردم نیستند چراکه این موضوع معضلات زیادی برای نوع مدیریت آنان فراهم میکند. اندیشیدن مردم سوالات زیادی برای آنان برمیانگیزد و این سوالات ایجاد شده برای دولتهایی که نقد را بر نمیتابند خطرناک است.
درست است که مراتب علمی را پشت سرگذاشتهایم اما درس اندیشیدن را به خوبی نیاموختهایم و تنها اظهارات استادان را سرمشق گرفتهایم. بنابراین شک کردن میتواند عاملی در جهت حرکت روبه جلو باشد و مقابله با پدیده پوپولیسم باشد. پدیدهای که هر لحظه جامعه، تاریخ و سیاست ایران را تهدید میکند.