شهید محمد دلاوری رزمندهای عاشق و شجاع بود که در اول فروردینماه سال 1339 در روستای آرتیمان از توابع تویسرکان به دنیا آمد.
به گزارش ایسنا، وصیتنامه شهدا حاوی نکاتی است که اسوه اخلاق، ایثار و رشادت است و این موضوع میتواند به عنوان مهمترین عامل برای مقابله با تهاجم فرهنگی مورد اهتمام بیش از پیش قرار گیرد.
حال دست به انتشار گزیده وصیتنامه سردار شهید «محمد دلاوری» میزنیم.
شهید دلاوری در وصیتنامه خود این چنین میگوید:
بسم ا... الرحمن الرحیم
یا ایها الذین امنوا لاتکونو کالذین کفرو قالو الاخوالهم اذا ضربوا فی الارض او کانوا اعزی لو کانوا عند ناما ماتوا و ما قتلو لیجعل ا... ذالک حشره فی لوبهم و الله یحی و یمیت و الله بما تعملون بصیر آل عمران
ای گرویدگان به دین اسلام مانند آنان نباشید که راه نفاق و کفر را پیمودند که گفتند اگر برادران و خویشان به سفر نرفته یا در جنگ حاضر نمیشوند به چنگ مرگ نمیافتند این آرزوی باطل را خدا، حسرت دل دلهای آنان خواهد کرد و خداست که حیات میبخشد و بمیراند و بهر چه کنید آگاه است.
حضور محترم پدر و مادر گرامیم سلام و دعای خالصانه میرسانم و امیدوارم دعای خیر شما بدرقه راهم باشد. اکنون که به جبهه حق علیه باطل رفتهام تنها یاری دادن دین خدا و لبیک به ندای امام حسین(ع) در روز عاشورا است. خوب است بنویسم تا دشمنان بدانند که آگاهانه و آزادانه راهی را انتخاب کردهام که الگوی اسوه آن پیامبر(ص) و علی(ع) است. در این راه هر چه پیش آید راضی هستم به رضای خدا و تسلیم در برابر خدا.
آرزویم پیروزی اسلام و به خاک مذلت نشاندن دشمنان قرآن در هر نقطه و مکان است. اگر سعادت پیدا کردم شهید شدم زهی به سعادت با پیروان حسین(ع) از شهادت باکی ندارم چرا که بلندترین مکتب قله اسلام شهادت است و نزدیکترین راه پیوستن به حق تعالی است.
مگر نه این است که بیشترین سعادتها را شهید به خود اختصاص داده است و مگر نه اینکه تمام انبیاء و اولیا شهید شدند بله به گفته امام خمینی(ره) شهادت را فوزی عظیم میدانیم. علی(ع ) فرموده است: ای کاش چندین بار زنده میشدم و در راه اسلام و خدا بدنم قطعه قطعه میشد.
ما اینقدر خون خواهیم داد تا به دشمن کوردل ثابت کنیم که حق با چه کسی است.
پدر و مادر، شما من را با الله اکبر و لا اله الا الله بزرگ کردهاید، پس باید به عهدی که با خدای خود بستهایم وفا کنیم و اکنون موقع آزمایش فرا رسیده است و همانطور که امام میگوید انسانها ارزش و موقعیت خود را درک میکنند و خود بیاییم و تا پیش از اینکه محاکمه شویم خود را محاسبه کنیم.
ببینیم برای بار سفر بستن چه اندوختهای داریم و همیشه بیاد مرگ باشیم که ممکن است هر لحظه فرا رسد. ما باید با عملمان ایمانمان را ثابت کنیم مانند کسانی نباشیم که تنها حرف میزنند مصداق این آیه نباشیم یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون احسب الناس ان یترکبون ان یقولو امنا و هم لایقتلون
شما فکر میکنید تا گفتید ایمان آوردهایم خدا دیگر شما را امتحان نمیکند.
مگر نه این است که یک عمر از امام دم زدیم، خب اکنون موقع عمل به آن شعارهایی است که سر میدهیم. از شما خانوادهام می خواهم اگر سعادت پیدا کردم و شهید شدم لباس مشکی نپوشید و ناراحتی به خود راه ندهید چرا که من به آرزویم رسیدهام و کامیاب شدهام پس خوشحال باشید تا روح من هم آرامش داشته باشد.
از خداوند میخواهم تمام اعمالم را بطرف خودش سوق دهد و بر ما ببخشاید.
ربنا لاتاخذنا ان نبینا او اخطانا
امیدوارم خداوند از ما بپذیرد که اگر مورد قبول واقع نشود از ستمکاران قرار میگیرم.
خداوند انشاءالله به امام عزیز طول عمر عنایت کند تا انسانها را به انسانهای الهی تبدیل کند.
با آرزوی ریشهکن شدن کفر و ظلم و ظهور هر چه زودتر حضرت مهدی عج صاحبالزمان
محمد دلاوری 20/8/60
زندگینامه شهید دلاوریشهید محمد دلاوری رزمندهای عاشق و شجاع بود که در اول فروردینماه سال 1339 در روستای آرتیمان از توابع تویسرکان به دنیا آمد.
نهال وجودش را با معارف الهی و قرآنی تنومند ساخت و قوت بخشید. دروس ابتدایی را در همان روستای محل تولدش فرا گرفت و با وجود مشکلات مادی به تویسرکان رفت تا ادامه تحصیل دهد.
محمد تمام دشواریهای غربت را یکی یکی بهجان میخرید و با شور و شوق درس میخواند. اواخر تحصیلات او در دروه راهنمایی بود که قیام انقلابی ملت، به اوج خود رسید به شکلی که محمد نیز با وجود سن و سال کم مردانه وارد معرکه شد.
با پخش اعلامیههای امام خمینی(ره) و نصب پوسترهای آن بزرگوار در معابر عمومی به فعالیت پرداخت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران بیدرنگ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و برای پیکار با ضد انقلابها عازم پاوه در کردستان شد.
مدتی در آنجا بود تا اینکه جنگ 8 ساله آغاز شد. محمد برای مقابله با دشمن به جبهههای سر پل ذهاب شتافت و مسئولیت بسیج و جذب نیروهای بسیجی و سپاهی را عهدهدار شد.
وی برای مدتی فرماندهی عملیات سپاه پاسداران تویسرکان را به عهده گرفت و پس از بازگشت به کردستان، این بار با عنوان مسئول محور وارد معرکه شد. او در مسئولیتهای خود فرماندهی لایق و کارآمد بود و به هیچ چیز جز انجام وظیفه فکر نمیکرد.
شهید محمد دلاوری آخرین بار در عملیات رمضان در منطقه عملیاتی شلمچه با سمت فرماندهی گردان فتح و در روز 23تیر ماه 1361 مصادف با 22 رمضان 1402 عظمت روحش را به نمایش گذاشت و با شجاعت و اخلاص مثالزدنی پر و بال به آتش عشق معشوق خود سپرد و آرام در بستر شهادت خفت.
شهید محمد دلاوری در گرماگرم عملیات رمضان در حالیکه گردان فتح را فرماندهی میكرد به یک مین که توسط مزدوران عراقی در منطقه کاشته شده بود برخورد و به شدت مجروح شد. اما با این حال دست از مبارزه و هدایت نیروها نکشید و با وجود خونریزی شدید با روحیه خوب در منطقه حضور داشت.
این سرباز دلاور وطن بعد از انتقال به پشت جبهه به علت جراحات شدید پرواز ابدی خویش را آغاز کرد.