وحشتناک اما عبرت انگیز
زلزله تکانی به همه داد تا یادآوری کند وقتی پای جان آدمی در خطر باشد به چیز دیگری نمی اندیشد . همین بلای آسمانی درس زیادی به همگان داد و به ما یادآوری کرد که هیچکس از آینده خود حتی برای دقایقی خبر ندارد
کد خبر: ۸۴۷۷۸۲
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۶ 09 May 2020

به گزارش تابناک مازندران. زلزله ۵.۱ ریشتری ۴۸ دقیقه بامداد جمعه تهران را لرزاند که به دنبال آن وضعیت نارنجی در پایتخت اعلام شد.
بر اساس این گزارش، این زلزله در مرز استانهای مازندران و تهران - حوالی دماوند اتفاق افتاد و دلیل آن تحرک گسل مشا عنوان شد. این زلزله در قم و البرز هم احساس شد.

 این زلزله ناخودآگاه موجب ترس و وحشت میلیونها هموطن شد و موجب شد بسیاری از مردم از ترس زلزله ای بزرگتر شب را در خارج از منزل سپری کردند .

اما همین بلای آسمانی درس زیادی به همگان داد و به ما یادآوری کرد که هیچکس از آینده خود حتی برای دقایقی خبر ندارد ...

جالب این که زلزله حدو ده ثانیه طول کشید. اما میلیون ها نفر به خیابان ریختند. با دست خالی، بدون سوئیچ ماشین، سند خانه، دسته چک و حتی مدارک شناسایی...

در واقع این زلزله تکانی به همه داد تا یادآوری کند وقتی پای جان آدمی در خطر باشد به چیز دیگری نمی اندیشد .

میلیون ها نفر همه آن چیزهایی که یک عمر برای داشتن شان جنگیدند، عرق ریختند یا خون دیگران را در شیشه کردند را بدون لحظه ای درنگ رها کردند و فقط جان ناقابل را برداشتند و به خیابانها ریختند .

در ضمن میلیون ها زن زیورآلات گرانبها، لوازم قیمتی که روزها پاساژها را برای خریدن شان وجب کرده بودند، یخچالی که دوستش داشتند، وسایلی را که ده ها بار برای چه جور چیدنش با همسرشان جوری بحث کرده بودند انگار مهمترین اتفاق زندگی است، غذایی که برای پختنش از صبح زحمت کشیده بودند... را از یاد بردند و گریختند.

ضمنا میلیون ها نفر حتی یادشان رفت که بودند و حالا کی هستند؟ تا دقایقی پدر و مادر و همسر و فرزند و سایرین از یادشان رفت. همه آن چیزهایی که یک روز با اطمینان می گفتند امکان نداره یه ثانیه از یادم بره!

همچنین کسی به فکر این نبود که فلان لباس مارک، فلان کفش گران قیمتش را با خودش بردارد. یا حتی مدرک تحصیلی و حکم انتصاب به عنوان مدیر فلان جای مهم که برایش زیرآب صدها نفر را زده بود،...

خیلی ها تنها فرار کردند، از ترس فرو ریختن سقفی که برای خریدنش، برای اجاره کردنش، برای پرداخت قسط هایش روزها و شب ها زحمت کشیده بودند...
از ترس سقفی که بخشی از عمر و سلامتی شان را برای داشتنش حراج کرده بودند.

آن چند دقیقه محشر بود. میزان شجاعت آدم ها، میزان عشق و وفاداری شان به خانواده، میزان ادعاهایشان حداقل به خودشان و اطرافیان شان ثابت شد.

آری رخ دادن زلزله تلخ بود اما آن چند ثانیه را دوست دارم. برای اینکه هزاران بار در ذهنم با آن مواجه شده ام، اینکه تا دقیقه دیگر هیچکدام مان ممکن است نباشیم. اینکه مرگ به اندازه زندگی واقعیت دارد و به ما نزدیک است

به هر روی این زلزله درس عبرتی بود برای ما که اصلا عبرت نمی گیریم و طوری رفتار می کنیم که انگار عمری جاودانه داریم ! . خدا کند که بعد از آرام شدن نسبی اوضاع دوباره همان موجودی نباشیم که بودیم!



 

برچسب ها: زلزله ، مازندران
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار