کبری صالحزاده در خصوص ویژگیهای شخصیتی شهید محمود بهشتی، گفت: این شهید بزرگوار ایمان و اعتقادی محکمی نسبت به دین حق داشتند و در جهت اقامه احکام الهی حرکت میکرد.
وی افزود: شهید بهشتی دارای اخلاق و رفتار ویژهای بود که این اخلاق باعث میشد قدرت جذب بالایی داشته باشد. وی با بچهها ارتباط نزدیکی برقرار میکرد و با آنها دوست بود.
همسر شهید محمود بهشتی ادامه داد: با تمام مشکلاتی که در خانواده وجود داشت، شهید همواره از عزتنفس بالایی برخوردار بود. شهید راه زندگی را خودش انتخاب کرده بود و رفتار و کردار موفق شد به بالاترین درجه که همان شهادت است برسد.
صالحزاده تأکید کرد: شهید بهشتی تابع محض ولایت بود و عشق و علاقه خاصی نسبت به رهبر انقلاب داشت. همواره سعی میکرد در راستای فرمایشات ایشان حرکت کند تا نقشی در تحقق فرامین ایشان داشته باشد. دقت وی در انجام تکالیف شرعی قابلستایش بود و در این زمینه در انجام اعمال مستحب نیز اهتمام ویژهای داشت.
وی، در مورد اهمیت شغل همسرش گفت: میدانستم که شغل خیلی مهمی دارد و برای همین هم سعی میکردم در زندگیمان خیلی خستهاش نکنم. شغلش را خودش انتخاب کرده بود و من در این مورد، نظر دهنده نبودم. خطر شغلش و نگرانی از زمانهایی که گاهی پروازش تأخیر داشت بیشتر برای من واضح میشد؛ اما هیچوقت نمیخواستم به خطرات شغلش فکر کنم.
وی افزود: مأموریتهایی که گاهی چند روز طول میکشید بیشتر از سایر پروازها اذیتم میکرد و خیلی دلتنگ میشدم. من چند بار از همسرم خواسته بودم اگر امکان دارد در قسمت اداری مشغول به کار شود ولی موافق نبود.
صالحزاده از آخرین روزهایی که در کنار همسرش بود، گفت: بعدازظهر روز شنبه ۲۸ بهمنماه ۹۶ از من خداحافظی کرد و رفت اما همان روز شنبه بود که به من گفت احساساتی که به زندگیمان دارد مثل قبل تازه و نو است. آخرین تماس همسرم نیز ساعت ۷ و ۵۵ دقیقه روز یکشنبه ۲۹ بهمنماه ۹۶ بود که من فکر میکردم در مسیر برگشت به منزل است که خیلی باعجله صحبت کرد و گفت ممکن است که صدایش قطع بشود و ساعت یک ظهر پروازش به زمین مینشیند.
وی در مورد نحوه اطلاع از این سانحه اظهار داشت: من با همسرم تماس گرفتم؛ اما دیدم که همچنان گوشی ایشان در دسترس نیست تا اینکه خواهرم تماس گرفت که از طریق محل کار محمود متوجه وقوع این سانحه شده بود و بعدازآن من با محل کار همسرم تماس گرفتم و مطمئن شدم.
همسر سرتیم امنیت پرواز تهران _ یاسوج گفت: سه ماه طول کشید تا پیکر همسرم کشف شود. او خیلی مسئولیتپذیر بود و چون سرتیم آن پرواز بود پیکرش هم جزء آخرین پیکرهایی بود که کشف شد.
وی افزود: من دو بار قبل از تشییع در سردخانه، پیکر همسرم را دیدم ولی اصلاً باور نمیشد که محمود باشد و دوست داشتم که مرا هم با خودش ببرد چون ایشان همیشه به من میگفت؛ عزیزم، من و تو برای هم میمانیم و از اینکه مرا جاگذاشته بود از او دلگیر بودم. از اینکه همسرم باافتخار از این دنیای فانی رفت به حالش غبطه میخورم و مفتخرم به اینکه چند سالی در کنارش توانستم خوب و سالم زندگی کنم و امیدوارم مثل همیشه دعاگویم باشد و کمکم کند.
صالحزاده گفت: من همیشه آرزو داشتم قبل از محمود از دنیا بروم چون خیلی به ایشان علاقه داشتم و دوست نداشتم لحظهای از زندگیام بدون او سر بشود؛ اما هیچوقت نمیخواهم باور کنم که اینطور از من سبقت گرفت و تنهایم گذاشت و رفت. در اینجا باید صادقانه بگویم که همهچیز با محمود برای من معنا داشت و زیبا بود و با رفتن او همه دنیایم را هم با خودش برد.
وی در پایان اظهار داشت: در اینجا لازم میدانم از تمام کسانی که در طی این مدت و برای مراسم تشییع و تدفین همسرم زحمات فراوان کشیدند کمال تشکر و قدردانی را داشته باشم و از خداوند منان آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون برای آنها دارم.