مرحوم نخودکی اصفهانی با اشاره به معانی مختلف قلب سلیم بیان می‌دارد: چنین قلبی براى قلیلى از اولیاء کمل و خالص و عبادالله المخلصین حاصل شده است.
کد خبر: ۴۳۸۶۷۷
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۰:۱۶ 11 June 2017
به گزارش تابناک رضوی،به نقل از باشگاه خبرنگاران پویا، مرحوم حضرت آیت‌الله نخودکی اصفهانی  در تفسیر آیه 63 سوره فرقان، «وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» بیان داشته است که از صفات بندگان خداوند رحمن یکى آن است که سخنشان با دشمنان نیز سالم و ناآلوده است چه رسد به گفتارشان با دوستان. آنان به‌وسیله ریاضات و مجاهدات نفس، سخنانشان سلامت یافته و این سلامت از سلامت قلب ایشان منشأ گرفته است.

آن‌ مرحوم با اشاره به اینکه عموماً سلامت جوارح آدمى جز با سلامت قلب، حاصل نمى‌شود، معتقد بود: قلب در حقیقت، فرمانرواى بدن است و سلامت و بیمارى آن از اعمال جوارح ظاهر مى‌گردد. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: المرء مخبو تحت لسانه یعنى: آدمى و شخصیت او پشت زبانش پنهان است که مدار انسانیت به نفس است و خاموش نشسته و کفر و ایمان، صلاح و فساد، زهد و حرص، و تواضع و تکبرش نهان و مستور است. اما چون به سخن آمد، حالش معلوم و آشکار مى‌گردد.

مرحوم نخودکی اصفهانی با بیان اینکه اهل ظاهر جز ظاهر را درنمى‌یابند ولى اهل باطن، امور باطنى را نیز درک مى‌کنند به حدیثی از امیرالمؤمنین اشاره کرده که فرموده‌اند: «اتقوا من فراس المؤمن فانه ینظر بنورالله» یعنى از هوشیارى اهل ایمان اندیشه کنید که مؤمن به نور خداوند مى‌نگرد و نیز در حدیثی دیگر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «ما اضمر احدکم شیئا الا ظهره الله فى فلتات لسانه و صفحات وجهه؛ هیچ کس نیست امرى در دل خود پنهان دارد مگر آنکه خداوند آن را در گفتار ناخودآگاه و در صفحه رخسارش هویدا و آشکار خواهد کرد»، بیان می‌دارد:  این سخن، موعظه‌اى بزرگ است به‌جهت اینکه امرى را در قلب خود، پنهان نداریم که شناعت آن از گفتارمان که خود ترجمان قلب است، ظاهر گردد. چه‌بسا که در مجلسى وقتى ذکر حق به میان مى‌آید، بعضى گرفته و ملول مى‌شوند و چون صحبت دنیا مى‌شود مسرور و مبتهج مى‌گردند و آثار بشاشت در صورتشان ظاهر می‌شود.

وی در تفسیر آیات 29 و 30 سوره محمد، «أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن‌یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ(29) وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِیمَاهُمْ ۚ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ ۚ وَاللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمَالَکُمْ (30) آنان که در دلهایشان بیمارى است، پندارند که خداوند، کینه‌هایشان را هرگز بیرون نخواهد ریخت؛ بى‌شک و تردید، ایشان را از آهنگ سخنشان خواهى شناخت و آیه 41 سوره الرحمن، «یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ؛ گناهکاران از چهره و رخسارشان شناخته شوند» بیان می‌دارد:  ندیده‌اى کسى را که از سفرى بازگشته و از یادآورى اماکنى که دیده است، تغییر رخسار مى‌دهد؛ هرجا که در آن، خوشى دیده چهره‌اش مبتهج و شادمانه و هرجا که به او دشوار گذشته است، رخساره‌اش درهم مى‌رود؟

مرحوم نخودکی اصفهانی بیان می‌دارد: بنابراین سلامت لسان از سلامت قلب انسان است. پروردگار متعال در قرآن، از قول حضرت ابراهیم «علیه السلام» در آیات 78 الی 89 سوره شعراء آن را بیان می‌دارد؛ «الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ (78) وَالَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَیَسْقِینِ (79) وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ (80) وَالَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ (81) وَالَّذِی أَطْمَعُ أَن یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ (82)رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ (83) وَاجْعَل لِّی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ (84) وَاجْعَلْنِی مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ (85)  وَاغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کَانَ مِنَ الضَّالِّینَ (86) وَلَاتُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ (87) یَوْمَ لَایَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ (88) إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (89)؛  خداوندى که مرا بیافرید، هم او رهنمایی‌ام خواهد کرد، خداوندى که خوردن و آشامیدن از اوست، همان خداوندى که چون بیمار شوم، شفایم مى‌بخشد، خداوندى که مرا مى‌میراند و سپس زنده‌ام مى‌سازد، همان خدایى که چشم امید دارم که روز جزا گناهانم را ببخشاید. بارالها، مرا قدرت و حکمت ده و به بندگان صالح خود، ملحق ساز و زبانى راست و راهنما نسبت به آیندگان، عنایتم کن و مرا از وارثان بهشت پرنعمت قرار ده و از پدرم به‌کرم خود درگذر و او را به هدایت آور که سخت از گمراهان است و در آن روز که همه برانگیخته گردند، رسوایم مفرما، آن روزى که نه مال و نه فرزندان سودى ندهند مگر آن کسى که با قلب سالم و دل پاک و پیراسته از شرک و بدى به پیشگاه خداوندى تو آمده باشد.

مرحوم نخودکی اصفهانی با توجه به بحث تقاضای حضرت ابراهیم «علیه السلام» از خداوند متعال  دستورالعمل دعا و خواهش بندگان از خداى متعال تأکید کرده است: انسان باید در وقت دعا، ابتدا لب به ثناى خداوند بگشاید، و پس از آن، از برخى نعمت‌ها که به وى عنایت فرموده است یاد کند و نسبت به معاصى و گناهان خود، ابراز شرمسارى نماید و سپس آنچه مطلب و خواهش اوست از پیشگاه پروردگار استدعا کند.

وی با بیان اینکه در آیات 78 الی 89 سوره شعراء، حضرت ابراهیم «علیه السلام» از خداوند متعال، 6 ‍ حاجت طلبیده و ششمین و آخرین حاجت حضرت خلیل الرحمن از خداوند خود آن است که: مرا در روز جزا رسوا مساز که رسوایى و فضاحت آن روز، بسى سهمگین و عظیم است؛ زیرا در آن هنگام، مکنون قلب‌ها ظاهر مى‌گردد؛ چنان که خداوند مى‌فرماید: «و حصل ما فى الصدور»  و آدمى در برابر خیل ملائکه و سلسله جلیله انبیاء و اولیاء و ائمه طاهرین علیهم السلام، مفتضح و رسوا مى‌شود و  علاوه بر آن، زمین و زمان و آسمان و جوارح انسان، همگى شهادت خواهند داد این در حالی خواهد بود که بر زبان انسان مهر زده شده است؛ «الیوم نختم على افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون؛ امروز است که بر دهان تبهکاران، مهر خاموشى زنیم، و دستهایشان با ما سخن گویند و پاهاشان به آنچه کرده‌اند، گواهى دهند» چه رسوایى و فضاحتى؟! و بسا که آدمى در آن بارگاه، منکر اعمال زشت خود گردد و قسم‌ها یاد کند و سودى نداشته باشد «یوم یبعثهم الله فیحلون له کما یحلفون لکم؛ روزى که خداوند آنان را از خاک برانگیزاند، آن‌گاه بر بى‌گناهى خود، نزد خداوند، سوگندها یاد مى‌کنند همان‌گونه که در دنیا نزد شما سوگندها به‌دروغ یاد مى‌کردند.

مرحوم نخودکی اصفهانی با ابراز اینکه ظهور و تجسم اعمال در قیامت، امرى عظیم است بیان می‌دارد: اما خداوند رحمت در آن روز، آبروى بندگان صالح خود را حفظ فرماید چنان که در مقام امتنان مى‌فرماید: «یوم لایخزى الله النبى و الذین آمنوا معه؛ در آن روز، خداوند پیامبر خود و آن کسان را که همراه او ایمان آورده‌اند، رسوا و بى‌آبرو نسازد»، پروردگار متعال در صفات و خصوصیات آنهایى که همراه پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله ایمان آورده‌اند فرموده است: «و الذین معه اشداء على الکفار رحماء بینهم تریهم رکعاً سجداً یبتغون فضلاً من الله و رضواناً سیماهم فى وجوههم من اثر السجود؛ کسانى که همراه با پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله مى‌باشند، نسبت به کفار، شدید العمل و سختگیر و در عین حال، در میان خودشان مردمى سخت مهربانند؛ مى‌بینى‌شان که چه بسیار رکوع و سجود مى‌کنند و از خداوند، فضل و خشنودى امید دارند. در رخسارشان آثار سجده پیدا است، آرى، تنها چنین مردمان را خداوند وعده داده است که از رسوایى و فضاحت قیامت در امان نگاه دارد».

وی در تفسیر آیات 11 الی 14 سوره معارج، «یُبَصَّرُونَهُمْ ۚ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی مِنْ عَذَابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ (11) وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِیهِ (12) وَفَصِیلَتِهِ الَّتِی تُؤْوِیهِ (13) وَمَن فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ یُنجِیهِ (14)؛ روزى که گنهکار دوست دارد که براى امان از عذاب قیامت، پسران و همسر و برادر و خانواده خود که پناهگاه او در دنیا بود و همچنین همه کسانى را که به‌روى زمین هستند، فدا کند و در مقابل از مجازات رهایى یابد.» و آیات 34 الی 37 سوره عبس، «یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ (34) وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ (35) وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ (36) لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ (37)؛ در آن روز، آدمى از برادر و همسر و فرزندان خویش مى‌گریزد،  بیان می‌دارد: همگى در آن محشر کبرى گرفتار و حیرانند مگر آن کسى که با قلب سلیم، در پیشگاه حق تعالى حاضر شود.

مرحوم نخودکی اصفهانی در تفسیر قلب سلیم، بیان می‌دارد: در تفسیر قلب سلیم معانى مختلف بیان گردیده است که مقصود همه یکى است؛ بعضى گفته‌اند: قلب سلیم آن است که از حب دنیا و قواى غضب و شهوت و نفوذ شیاطین، خالى باشد که دل آلوده به محبت به دنیا و شهوت و غضب دلى بیمار و مریض و ناسالم است. نظر دیگر آنکه: مراد از قلب سلیم، قلبى است که صاحب آن قلب، همچون مارگزیده، در انقلاب و دهشت باشد و عرب مارگزیده را سلیم گوید، خداوند فرماید: «هم من خشیته مشفقون: اینان از خوف خداوند در هراس وترسند». در اوصاف امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است: «یتململ تململ السلیم: همچون مارگزیده، به خود مى‌پیچد. گاهى به دنیا و گاهى به خداوند، خطاب مى‌کند: «یا دنیا غرّى غیرى الهى الویل ثم الویل الى ان کان الزقوم طعامى؛ اى دنیا، دیگرى را فریب ده و دست از من بدار و تو اى پروردگار من! واى بر على اگر زقوم جهنم را خوراک او قرار دهى» بعضى از مفسرین، قلب سلیم را چنان دانسته‌اند که جز از اندیشه و هراس از خداوند در آن راهى نباشد و از محبت جز پروردگار متعال، سالم و پیراسته باشد «من خشى الرحمن بالغیب وجاء بقلب منیب؛ آن کسى که از خداى مهربان در باطن خود، ترسان است  و با قلب منیب به درگاه او باز آمده است و در معنى قلب منیب آمده است که مقصود، قلبى است که از ما سوى الله، معرض و خالى باشد ولى همان‌طور که گفته شد: مقصود از تمام این تعابیر در مورد قلب سلیم یکى است و چنین قلب، براى قلیلى از اولیاء کمل و خالص و عبادالله المخلصین حاصل شده است.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار