کارشناسان محیط زیست میگویند: «کشورمان هر ساله به اندازه سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک خاک از دست میدهد.» این سخن به این معنی است که هر قدر ما این روزها مشغول بزن بزنهای سیاسی داخل کشور و بازیهای سیاسی خارجی هستیم و هر قدر هم که به کارهای خودمان مشغولیم و طبیعت را از یاد بردهایم اما طبیعت هیچگاه ما را فراموش نکرده و شرایط زندگیمان در این سرزمین را هر روز که میگذرد به بحران نزدیکتر میکند.
فرسایش خاک از جمله نگرانیهای عمده محیطزیستی قرن حاضر است و کشور ما از این جهت مانند دیگر شاخصهای زیست محیطی چند برابر تمام دنیا در معرض خطر قرار گرفته. ایران در سال اخیر همواره یا رتبه نخست فرسایش خاک را در میان کشورهای جهان داشته یا یکی از دو سه کشور نخست در این زمینه بوده که البته ریشه این موضوع چیزی جز استفاده بیمحابا از منابع خدادادی طبیعت نیست که گاهی گمان میکنیم خداوند آن را وقف ما کرده و آیندگان و دیگران از آن هیچ سهمی ندارند.
معنی اصلی لغت فرسایش عبارت از کاهش تدریجی مواد است. سطح زمین از زمان تشکیل تاکنون دائماً در حال تغییر بوده است و مواد آن فرسایش مییابند. در واقع فرسایش، کاهش ضخامت لایه سطحی خاک به وسیله روانآب یا باد است. این اتفاق در شرایطی رخ میدهد که پوشش گیاهی به دلیل استفاده نادرست از منابع آبی از بین رفته و فقر سفرههای آبی زیرزمینی که موجب ناتوان شدن خاک در جذب آبهای سطحی میشود، رخ میدهد.
بنا بر گفته محققان کشورمان سالانه 16 تن در هکتار خاک از دست میدهد که این رقم حدود سه تا پنج برابر کشورهای آسیایی است و در میان کشورهای جهان جایگاه بسیار بدتری دارد. بنا بر گفته رییس جامعه جنگلبانی ایران، «مساحت خاک ایران ۲/۱ درصد از خشکیهای زمین است و رقم سالانه ۲ میلیارد تن فرسایش خاک ایران چیزی معادل ۷/۷ درصد فرسایش جهانی است و این رقم بالاترین رقم فرسایش خاک دنیا است». البته برخی دوستداران محیط زیست این رقم را محافظهکارانه دانسته و معتقدند فرسایش خاک در کشورمان تقریباً سه برابر این عدد است اما حتی اگر همین عدد را هم صحیح فرض کنیم، باز وضعیت بسیار بدی در این زمینه پیش روی ما خواهد بود.
مشکل بزرگتر جایی است که فرسایش خاک امری است که ترمیم آن دهها سال طول میکشد و در بسیار موارد جبرانناپذیر است. کشاورزی، چرای بیرویه دام و بهرهبرداری از معادن بدون پشتوانه کارشناسی هم از عوامل تشدید کننده فرسایش خاک هستند که جای پای دستکاری انسان در طبیعت را تا قرنها به جا میگذارند.
این موضوع آنقدر مهم بود که سر از صحبتها و درددلهای مقام معظم رهبری نیز درآورده است. ایشان اسفندماه سال 93 در یک جمع زیست محیطی از بیتوجهی نسبت به مسائل زیست محیطی گلایه کرده و فرمودند: فرض بفرمایید فرسایش خاک در کشور بر اثر سهلانگاریها و بدعملکردنها و ندانمکاریها هر روز شدیدتر شود؛ فرسایش خاک چیزی نیست که بعد بشود بهآسانی جبرانش کرد.
قضیّهی خاک از قضیّهی آب مهمتر است؛ ما مشکل آب هم داریم، مشکل بزرگی هم هست، لکن برای تهیّهی آب راههای فراوانی وجود دارد؛ برای تهیّهی خاک حاصلخیز این راهها دیگر وجود ندارد؛ یعنی بیتوجّهی به مبانی حفظ محیط زیست، گاهی اوقات یک چنین مشکلاتی را بهوجود میآورد؛ آسیبی که وارد میشود، آسیبی نیست که بشود [جبران کرد]....
به نظر میرسد اگر از میان تمام ارقام و آماری که در این نوشتار ذکر شده فقط عدد نگرانکننده کوتاهتر شدن سالانه دو میلیمتر کشورمان ایران را به خاطر بسپاریم متوجه میشویم که وقتی از نگرانیها و چالشهای زیست محیطی حرف میزنیم، در واقع داریم از خشکیدگی، چروکیدگی و بیآیندگی کشوری صحبت میکنیم که دوستش داریم و برای نجاتش دیگر چندان فرصت زیادی نیست. چه بسا همین امروز هم برای تغییر افکار و روشها و مسیرها دیر باشد ...