بیرون آوردن شهرها از زیر چرخ‌ها و به طور کلی سیطره خودروها یکی از طرح‌های مهمی است که شهرداران کلانشهرهای مطرح دنیا به عنوان عاملی برای تبدیل شهرها به شهر «انسان محور» از آن استفاده می کنند.آنها می‌دانند که شهروندانشان از هجوم خودروها و ترافیک‌های سنگین خسته شده‌اند، بنابراین توسعه پیاده راه‌ها و ایجاد جاذبه در این مسیرها برای ترغیب مردم به پیاده‌روی اصل مهمی است.
کد خبر: ۱۶۵۵۲۶
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۶ 18 January 2016
کاترین‌ام یکی از محققان اتریشی- آلمانی است که مدت 13 سال از عمر خود را صرف بررسی عامل و جاذبه صوت در پیاده‌راه‌های شهرها و پایتخت‌های مطرح دنیا کرده است. آنطور که او می‌گوید تاکنون پیاده‌راه‌های 16 شهر مطرح دنیا را به دقت بررسی و مستندهایی نیز از این مطالعات ساخته است. این محقق چندی پیش مهمان مجموعه فرهنگی ایران- اتریش بود و به مدت سه هفته مطالعات خود را روی پیاده راه‌های شهر تهران انجام داد. گفت‌و‌گو با کاترین ام می خوانید:

*آیا تا قبل از اینکه به تهران بیایید با این شهر و مسیرهای پیاده‌روی آن آشنایی داشتید؟
من تا به حال به تهران سفر نکرده بودم، اما دو عامل باعث شد تصمیم بگیرم کار مطالعاتی خودم را روی پیاده راه‌های تهران انجام دهم؛ یکی دعوت رایزن ایران در اتریش بود که از من خواست تا این کار مطالعاتی را روی مسیرهای پیاده‌راه شهر تهران انجام دهم و عامل دوم که بسیار به من انگیزه داد تا به تهران سفر کنم موفقیت طرح «مسیر طبیعت» بود که توسط شهرداری تهران در سمینار walk21 ارائه شد و توانست نظر هیات علمی این سمینار را به خود جلب کند.

* شما قبل از آنکه محقق حوزه شهری باشید در حوزه هنر و مستند سازی فعالیت دارید، درست است؟
اگر بخواهم خود را معرفی کنم، باید بگویم که یک  هنرمند آلمانی- اتریشی هستم که به مدت 13 سال روی پیاده‌راه‌ها و حس صدا در پیاده‌راه‌ها مطالعه می‌کنم. در شهرهای زیادی نیز این مطالعات را انجام داده‌ام. ساعت‌ها و روزها در پیاده راه‌های پایتخت‌ها و شهرهای مطرح کشورهایی مانند اتریش، رومانی، روسیه و نیویورک راه رفته‌ام و مطالعات خود را روی جاذبه صوت در این مسیرهای پیاده‌روی انجام داده ام. در تهران نیز به مدت سه هفته این مطالعه را انجام دادم. 

*اولین تجربه سفرتان به تهران خوب بود؟
 اولین تجربه سفرم به تهران خوب بود. در طول سه هفته‌ای که در تهران مهمان بودم تمامی مسیرها را به صورت پیاده و یا با استفاده از حمل‌و‌نقل عمومی برای رسیدن به پیاده‌راه‌هایی که مد نظرم بود؛ طی کردم. می‌خواستم تا حس «صدای» شهر تهران را مستند کنم و در نظر دارم تا نتایج این کار مطالعاتی را برای سال بعد در نمایشگاهی که برگزار می‌کنم، ارائه دهم.

*چرا در میان جاذبه‌هایی که در ایجاد انگیزه در پیاده‌روی مردم مهم است، شما بیشتر به حس «صدا » توجه کردید؟
اعتقاد دارم برگردان حس خاطره و نوستالوژیک مردم در پیاده‌راه‌ها از دریچه «صوت» اهمیت زیادی دارد. آنچه اکنون در شهر تهران اتفاق افتاده، غلبه صدای خودروها و موتور سیکلت‌هاست. این نوستالوژیک صوتی در توسعه پیاده‌راه‌ها مهم است. همانطور که می‌دانید در زمان پیاده‌روی هر 5 حس انسان فعال می‌شود.

در حال حاضر جنبه «انسان محور» بودن شهرها با توسعه پیاده‌راه‌ها اهمیت زیادی برای مدیران شهری پیدا کرده است. اعتقاد دارم تنها به جنبه بصری نباید توجه داشته باشیم و باید به مساله صوت در پیاده‌راه‌ها  نیز توجه ویژه‌ای داشته باشیم. به عنوان مثال  پیاده‌راه چهارراه ولی عصر(عج) برای تهرانی‌ها یک حس نوستالوژیک به خاطر وجود ساختمان تئاتر شهر ایجاد می‌کند. جاذبه‌های صوتی برای مردم در مسیرهای پیاده‌راه اهمیت زیادی دارد. ریتم صدای پا در پیاده‌راه می‌تواند برای مردم انگیزه‌ای برای پیاده‌روی باشد.  در برخی از شهرهای اروپایی برای اینکه مردم را تشویق به پیاده‌روی کنند، فضایی از کف پیاده‌راه را رنگ سفید کرده‌اند تا مردم از روی آن بگذرند.اسم این کار foot print است. یعنی اینکه اثر پای خود را روی این قطعه بگذارند تا حس قدم زدن را برای مردم ایجاد کنند. باید در مسیرهای پیاده‌روی جذابیت ایجاد کنید و فرهنگ خودتان را از طریق صدا چه ریتم راه رفتن مردم و چه استفاده از موسیقی زنده در این مسیرها به عنوان یک جاذبه تاثیرگذار در شهروندان برای پیاده راه عرضه کنید تا از صداهای ناهنجاری که در پیاده راه‌ها شنیده می‌شود، کم شود. به عنوان مثال می توان صدای نامطلوبی که از موتورسیکلت‌ها و یا خودروهای در حال حرکت شنیده می‌شود را یا با پوشش سبز و یا با موانع صوتی که چند منظوره است و تنها یک دیوار پلاستیکی جاذب صوت نیست و یا با استفاده از یک طراحی هنرمندانه کمتر کنیم. باید مسیرهای پیاده‌روی حس آرامش را به مردم برگردانند.

*بنابراین می‌توان گفت که ارتباط بین فضای پیاده‌رو و صدا مبنای مطالعاتی شماست؟
دقیقا. ارتباط بین فضا و صوت یکی از اهداف اصلی کار من است. همانطور که گفتم بیشتر از 12 سال است که در این زمینه کار می‌کنم. در شهرهای مختلف این تحقیق را انجام داده‌ام تا ببینم پیاده‌راه‌های شهری چقدر پتانسیل پیاده‌روی دارند و این پتانسیل چگونه ایجاد شده است. این پتانسیل هم هنری و هم معماری است.  این مساله را از چند بعد بررسی کردم. مثلا اینکه چگونه  این معبر شهری پتانسیل بصری ایجاد می‌کند و چه جاذبه هنری در این مسیر وجود دارد که باعث ایجاد حس پیاده روی مردم می‌شود و یا اینکه صدایی که در این مسیر شنیده می‌شود چه تاثیری بر روی شهروندان خواهد گذاشت. برایم جالب بود که بدانم  یک شهر چه امکان حرکتی را  برای ساکنانش در مسیرهای مشخص ایجاد می‌کند. این مسیرها چه ریتم حرکتی  را ایجاد می‌کند و در چه نقاطی پالس حرکتی و یا مکث در معابر شهری ایجاد می‌کند و اینکه از چه کفشی برای پیاده روی باید استفاده ‌کنیم.

*به نوعی می توان گفت که فضای معماری اطراف نیز در کیفیت و جذاب بودن پیاده‌روی برای شهروندان تاثیرگذار است؟
بله.  یکی از بخش های مطالعات من این بود که در مسیرهای پیاده روی چه فضاهای معماری‌ای ایجاد شده است و این مسیر با این سازه‌های معماری چه صدایی را در هنگام راه رفتن تولید می‌کند. هر ساختمان و هر سازه معماری مانند یک جعبه صدایی است وقتی که من با یک کفش پاشنه بلند که صدای خاصی ایجاد می‌کند پیاده‌روی کنم صدای بلندی ایجاد می‌کند به خاطر انعکاس صوتی است که ساختمان‌ها و بناها از صدای کفش من دریافت می‌کنند، اما وقتی در بیرون از شهر مشغول پیاده‌روی باشم  به خاطر اینکه بافت سازه ای کمتری در این مسیر وجود دارد، صدای پای من خیلی آرامتر می‌شود.

*چگونه به این نتیجه رسیدند که عامل صدا به عنوان یک جاذبه پیاده روی مهم است و در شهرهای مختلفی که بررسی کردید متولیان ساخت پیاده‌راه به این عوامل توجه کرده بودند؟
پیاده روی مهم است. به این خاطر که من دوپا دارم و نصفی از بدن من پاهایم هستند. راحت‌ترین کار این است که خودم با پای پیاده حرکت کنم و نیازی به ماشین و جای پارک هم ندارم. همینطور برای سلامتی پیاده‌روی مهم است و ریتم بدن را تنظیم می‌کند. وقتی در مسیر پیاده رو حرکت می‌کنید، المان‌ها و عناصر جذابی را می‌بینید. زنده بودن یک شهر با مردم و ساکنان آن شهر معنا پیدا می‌کنند، البته با مردمی که پیاده حرکت می‌کنند نه مردمی که سوار خودروهای خود هستند. بنده تجربه‌های متفاوتی را در مورد مطالعه روی پیاده‌روهای شهرها و پایتخت‌های مطرح دنیا داشته‌ام.

*از تجربه خودتان در مورد پیاده‌روی‌هایی که در شهر تهران انجام داده‌اید، بگویید.
  به عنوان مثال در خیابان انقلاب تهران حرکت می‌کنید آن صدایی که شما در این خیابان می‌شنوید صدای یک اتوبان نیست بلکه ریتم یک شهر و صوتی است که در پیاده‌راه خیابان انقلاب شنیده می‌شود. به خاطر چراغ قرمز و چراغ‌های ترافیک شهری یک ریتم خاص که یک صدای منقطع است از خیابان به خاطر عبور خودروها می‌شنوید در حالی که شما وقتی در کنار اتوبان حرکت می‌کنید یک صدای پیوسته از حرکت خودروها می‌شنوید.

*چه تفاوتی در حس عابران پیاده ایجاد می‌کند؟
گوش کردن به این تنوع صوتی در خیابان‌ها برای عابران خیلی دلپذیرتر است تا زمانی که شما در کنار یک اتوبان حرکت می‌کنید. تجربه صوتی خیابان خیلی جذاب‌تر است.

*پیاده راه‌هایی که در بافت های تاریخی هستند باید حس نوستالوژیک را به عابران منتقل کنند. با توجه به این مساله شهرداری‌ها که متولیان توسعه پیاده‌راه‌ها هستند باید به مسائل‌ریزتری مانند سنگ‌فرش‌ها توجه کنند. به این موضوع نیز در مطالعات خود پرداخته‌اید؟
موضوع سنگ‌فرش‌ها در مساله ارتقای کیفیت فیزیکی پیاده‌راه‌ها معنا پیدا می‌کند. پیاده راه‌ها باید از استانداردهای لازم برخوردار باشند تا ایجاد انگیزه برای پیاده‌روی نه تنها برای افراد سالم بلکه برای افراد معلول و نابینا بکنند. حتی شیب پیاده‌راه‌ها نیز برای ایجاد انگیزه برای پیاده روی مهم است، اما استاندارد صوتی مقوله جدیدی است که اکنون شهرداری‌ها برای توسعه پیاده‌راه‌ها در شهرهای مطرح دنیا به آن توجه می‌کنند. به عنوان مثال تجربه صوتی یک آدم بزرگ سال با قد یک متر و 80 بسیار متفاوت‌تر از یک کودک با حداقل قد 70 سانتی‌متر است. 

*آشنایی با کارهای مطالعاتی شما روی جاذبه صوت در پیاده راه‌ها توسط رایزن فرهنگی ایران در اتریش انجام شد؟
تا قبل از اینکه به تهران بیایم، روی 16 شهر دنیا کار مطالعاتی انجام داده‌ام و از 8 شهر فیلمی از صدای آن شهر را مستند کرده‌ام. 4 ماه پیش نمایشگاه بسیار بزرگی را در اتریش داشتم که در مورد فضاهای شهری به صورت پیاده بود. در آنجا رئیس رایزن فرهنگی ایران و اتریش از این نمایشگاه بازدید کرد و دعوت کرد که در تهران هم این پژوهش را انجام دهم. در تمام این سال‌هایی که کار کردم از روش‌های مختلفی استفاده کردم تا چگونه بهتر بتوانم فضاهای شهری را بازخوانی کنم. در مدت زمانی که در تهران ساکن بودم از جایی که سکونت کردم به صورت چرخشی و دایره‌ای حرکت کردم و بعد در مناطق دیگر شهری این بررسی را ادامه دادم. لازم است توضیح دهم که در این مدت در مرکز فرهنگی اتریش سکونت داشتم. ما در تهران تنها جایی که در واقع ذون پیاده‌روی داریم فقط ناحیه بازار است و در جاهای دیگر معبر شهری و راه پیاده داریم. جاهایی که من مطالعه کردم در امتداد خیابان‌ها، پارک‌ها و کوچه‌ها حرکت کردم و کیفیت‌های مختلف معبر شهری را تجربه کردم.

*اولین مساله ای که در پیاده راه‌های شهر تهران برایتان جالب بود، چه بودآیا این مسیرها استاندارد بودند؟
وجود ناهمواری‌هایی که در وسط معابر شهری برای کاهش سرعت خودروها ایجاد کرده بودید، برایم جالب بود. در اکثر کوچه‌ها و معابر ارتفاع پیاده‌راه‌ها متفاوت بود. همچنین جنس کف‌پوش‌ها و آسفالت‌هایی که در این معابر استفاده شده بود نیز کاملا با هم فرق داشت. شما در اینجا خط عابر پیاده  داشتید اما جلوی آن بلاک شده بود و مشغول کندن فاضلاب شهری بودید. همچنین درختان زیادی در برخی از کوچه‌ها قرار داشت که استانداردهای معبر شهری را به هم زده بود. هرچقدر درخت متراکم باشد در معابر گردش هوا را دچار مشکل می‌کند. پل‌های کوچکی که روی جوی‌های آب در جلوی خانه‌ها کار شده بود هم بسیار نامناسب برای حرکت معلولان و یا حتی خانم‌هایی که با کفش پاشنه‌دار پیاده‌روی می‌کنند، بود.اما مساله ای که در این میان وجود دارد، این است که پیاده‌راه‌ها به فرهنگ یک جامعه برمی‌گردد و نمی توانم تمامی این مواردی را که به آن اشاره کردم به عنوان نقص مطرح کنم. به هر حال سیستم شهرسازی هر شهری با شهر دیگر متفاوت است اما می توان وضعیت را مطلوب کرد. یک نکته جالب برایتان بگویم به این نتیجه رسیدم که برخی از تابلو‌های راهنمایی و رانندگی ایران با سایر کشورهای جهان متفاوت است. یک تابلویی در تهران دیدم که محل عبور عابرپیاده را نشان می‌داد. در تصویر این تابلو نیز آدمکی به همراه بچه‌اش استفاده شده بود. اما بیشتر از اینکه آدمک‌های این تابلو راه بروند در حال دویدن هستند.  نکته دیگری که در تهران وجود دارد، این است که از پل های عابر پیاده زیادی استفاده شده است.


*نکات دیگری در این مطالعه نظرتان را جلب کرد؟
با وجود اینکه هوای تهران سرد شده اما شاهد این مساله بودم که آب نماهای بوستان‌ها و میادین تهران کار می‌کرد و مهمتر از آن آب آن هم یخ نزدند. این تصویر برای من خیلی زیبا بود، در صورتی که در کشورهای اروپایی و آمریکایی به دلیل اینکه آب یخ می‌زند تمای آب نماهایی که در میادین و بوستان ها وجود دارد، بسته می‌شود. جذابتر برای من این است که آب یک رنگ صدای جالبی را ایجاد می‌کند در واقع فضا را خوشایند و دلپذیر می کند. ریتم آبی که از این آبنماها می‌ریزند، صدای متفاوتی دارد و همین مساله نیز خوشایند است من هر زمانی که در کنار یک آبنما حرکت کردم صدای متفاوتی شنیدم.  یکی دیگر از صداهای مورد علاقه من در تهران را از علمک گاز شهری شنیدم. تجربه جالبی بود برای من. این صدا نشان می‌داد که در خانه‌ها زندگی جریان دارد. همچنین برای من جالب بود که شهرداری وسایل ورزشی را در معابر و یا بوستان‌ها کار کرده‌است. این تجربه جدیدی برای من بود چرا که در اروپا چنین مساله ای را ندیده بودم و حتی در هوای سرد هم مردم از این وسایل استفاده می‌کردند.

* پیشنهاد شما برای اینکه وضعیت پیاده راه های تهران بهتر شود، چیست؟
ارتقای پیاده راه‌ها به فرهنگ شهروندان برای استفاده از این مسیرها به صورت پیاده بستگی دارد. پیاده راه‌ها تبلور فرهنگ آن جامعه است و بهتر است که پیاده‌راه‌ها  با فرهنگ آن شهر و کشور تطابق داشته باشد و در نهایت استانداردسازی شود. من تلاش کردم این مطالعه را از جنبه های مختلف انجام دهم. به همین خاطر  با افراد مختلف با سطح معلومات مختلف و شغل‌های متفاوت صحبت کردم.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار