گروه اجتماعی تابناک: هوا سرد شده است. یعنی هوا از همان روزهای ابتدایی فصل پاییز در شهر ما سردتر هم می شود و همانجاست که انواع و اقسام شغل های زمستانه رخ نشان می دهند!
از لبوفروشی و باقالی فروشی گرفته تا بازار داغ فروش ضد یخ برای ماشین ها و تاکسی هایی که پر از مسافر هستند و روزهای سرد، درآمد روزانه شان افزایش می یابد. (البته به اعتقاد برخی نیز بازار تاکسیرانان در فصل سرما به دلیل اینکه افراد خیلی کم از خانه های خود بیرون می آیند، خیلی کساد است!)
بازار مشاغل فصلی چه در تابستان و چه در زمستان همیشه به صاحب مشاغلان روی خوش نشان می دهد ولی این فقط نیمه پر لیوان است.
هستند بسیاری از کارگرانی فصلی که به ناچار وارد مشاغلی چون لبوفروشی و یا سایر شغل های موقتی زمستانی می شوند.
همین کارگران فصلی به دلیل عدم حمایت از آنها و به علت از دست دادن شغل و نبود پوشش بیمه ای مجبور به کار دیگری می شوند تا بلکه بتوانند سرمای طاقت فرسای روزگار و زندگی را تحمل نمایند.
در قانون کار ماهیت برخی مشاغل و قراردادهای کار، مستمر و دائمی و برخی دیگر فصلی و موقت تعریف شده است، در برخی از بنگاهها و کارگاههایی که در شش ماهه نخست سال فصل تولیدشان هست مثل کارخانجات قند و چغندر، کارگران بر سرکار هستند و اشتغال به کار دارند ولی با شروع فصل سرما به دلیل توقف تولید کارخانه، کارگران هم بیکار می شوند.
کارگران فصلی عمدتا در بخشهای کشاورزی و ساختمانی مشغول به کارند. این دسته کارگران معمولا در شش ماهه نخست سال که فصل تولید یا برداشت محصول است کار می کنند و با پایان کار پروژه و برداشت محصول از زمین دیگر نیازی به ادامه آن نمی بینند، چون ماهیت کار ایجاب می کند که دست از کار بکشند.
مشخص است که در قوانین کار باید به سمت و سوی اتخاذ راهکارهای حمایت از کارگران فصلی برویم. این راهکار باید به گونه‌ای باشد که کارگرانی که در نیمه دوم سال بیکار می شوند از قدرت معیشت و درآمد حداقلی برخوردار شوند.
لبوفروشی؛ شغلی به فراخور زمان!
از عمر لبوفروشی در روزهای سرد زمستان خیلی می گذرد. قدیم تر ها خبری از آیس پک و دکه ذرت مکزیکی و فست فودهای رنگارنگ نبود؛ تنها دل خوشی جوانان آن زمان هم در فصل سرد زمستان قرار ملاقات گذاشتن با نامزد و دوست و آشنایی برای چرخی در شهر و خوردن لبو از دست لبوفروشانی بود که داد می زدند: "لبو دارم، لبوی داغ!"
باید قبول کرد، نمایان شدن مشاغلی چون لبوفروشی در فصل زمستان گویای این واقعیت است که بسیاری از کارگران مشاغل فصلی هنوز نتوانسته اند تحت حمایت پوشش حداقلی از سوی بیمه قرار بگیرند.
به سراغ یک لبو فروش می روم، او را اکثر روزهایی که از دانشگاه خارج می شوم، می بینم.
بخار حاصل از پخت لبوها و جلز و ولزی که در شیره آنها به راه افتاده است، هوش از سر هر بیننده می برد و او را ترغیب می کند تا به اندازه 2 هزار تومان هم که شده از همان لبوهای سرخ داغ مطنعم شود!
خرید لبو را بهانه می کنم تا چند کلمه ای با لبو فروش صحبت کنم.
به من نگاه می کند و اولین پرسشش این است که "چقدر میخوای؟!" با طمأنینه جواب می دهم تا به صورت نگاه کند؛ با لبخند می گویم: "2 هزار تومان" و بلافاصله می پرسم: "کار و کاسبی چطور است حاج آقا؟!" (مسن است و فکر می کنم 50 و خورده ای سال سن داشته باشد)
سرش را به نشانه شکر بالا می گیرد و می گوید: "خدارو صد هزار مرتبه شکر؛ همین که در این سرمای جان سوز بتوانم شکم زن و بچه هایم را سیر کنم، هنر کرده ام. زمستان است و کار ساختمان هم خوابیده، من کارگر ساده بتن ریزی بودم ولی الان در این سرما اجازه بتن ریزی نمی دهند که من هم بروم بتن بریزم!"...
گرم صحبت شده است و من هیچ چیز نمی گویم و در کنار اینکه از لبویی که برایم داده است می خورم، به حرفایش هم گوش می دهم.
ادامه می دهد: روزهایی می شود که فکر می کنم یخ زده ام و نمی توانم حرف بزنم ولی باز هم باید داد بزنم: لبو دارم، لبوی دااااغ... خنده اش می گیرد و من هم همراهی اش می کنم.
تنها چیزی که در ذهنم نقش می بندد، غیرتی است که به خرج می دهد تا محتاج نشود ولی باز هم جای کار در سیستم مدیریتی کشور ما می لنگد.
چرا لبو، آن هم در زمستان؟
خیلی ها فکر می کنند که چغندر، قند بالایی دارد و خوردن آن در فصل سرما به یک عادت دیرینه بازمی گردد، درحالی که مطالعات نشان داده اند که این ماده غذایی فواید زیادی دارد. به طوری که در شب یلدای ایرانیان، لبوی داغ را به عنوان یکی از مواد غذایی ارزشمند می خوردند. در هر 100 گرم از لبو، 36 کالری انرژی وجود دارد. از طرف دیگر رنگ ارغوانی چغندر به دلیل وجود ترکیبی به نام بتاسیانین است که خاصیت ضدسرطانی دارد. فیبر بالایی هم که در این سبزی وجود دارد، کاهنده چربی خون شناخته شده است.
لبو پاک کننده عالی است و می‌تواند معده را شستشو داده و حکم مسهل را برای برخی افراد دارای یبوست دائمی دارد.
مفیدترین و بهترین بخش چغندر، برگ آن است و بعد ساقه‌های آن و بعد از آن ریشه که پخته آن لبو نام دارد.
قند ریشه چغندر برای مبتلایان به دیابت مضر است.
خوردن پخته چغندر رعشه را معالجه می‌کند.
برگ سرخ رنگ آن اگر خام با سرکه و خردل خورده شود طحال را باز می‌کند و ورم آن را فرو می‌نشاند.
برای درد پشت و مثانه و امراض مقعد مفید است.
آب برگ چغندر برای درد مفاصل و نقرس، سردرد و دندان‌درد مفید است. ضماد برگ با اسید بوریک باعث بهبود کک و مک و طاسی می‌شود.
لبو به دلیل داشتن فیبر که خاصیت کاهش چربی خون را دارد و همچنین اسیدفولیک، باید در سبد غذایی بیماران قلبی قرار گیرد.
افراد می‌توانند با مصرف 105 گرم چغندر قرمز، 53 درصد اسیدفولیک مورد نیاز بدن را تأمین کنند.
فیبر زیاد موجود در آن، موجب کاهش سطح کلسترول خون و کاهش خطر بروز سکته‌های قلبی در بیماران قلبی است. گفتنی است، چغندر قرمز به دلیل داشتن مواد مغذی آهن در کنار اسیدفولیک از بروز کم‌خونی جلوگیری می‌کند.
لبو از دید یک کارشناس
عضو مرکز ایمنی محصولات طبیعی و گیاهان دارویی دانشگاه علوم پزشکی تبریز گفت: مصرف لبو از بروز جذام جلوگیری می‌کند.
محمد نعمتی با اشاره به این که چغندر لبویی گیاهی است با فواید بسیار که پخته آن را لبو می‌گویند، افزود: پخته این گیاه، رعشه را معالجه می‌کند و بسیار آرامش بخش است.
وی با بیان این که لبو برای مغز و اعصاب مفید است، ادامه داد: آب لبوی خام برای التهاب مثانه، رفع یبوست مفید است و علاوه بر آن این گیاه دارای ویتامین‌هایی است که اشتها آور است و برای افراد بسیار لاغر حکم کیمیا را دارد.
به گفته‌ی نعمتی، مصرف لبو، لکه‌های سفیدی که در پوست بدن پدید آمده و موجب مرض پیسی می‌شود را از بین می‌برد.
وی با ذکر این که چغندر لبویی یک ساله بوده و منشأ آن را سواحل مدیترانه در اروپا و شمال افریقا می‌دانند، توضیح داد: انواع چغندر از جمله چغندر لبویی برای درد مفاصل و نقرس مفید است؛ شیره چغندر، سیستم گردش خون را بهبود می‌بخشد و سیستم ایمنی بدن را ارتقاء می‌دهد.
این پژوهشگر گیاهان دارویی استان، از جمله خواص دیگر این گیاه را تولید گلبول‌های قرمز خون، کمک به حفظ سلامت سلول‌ها، کمک به حفظ سلامت کل بدن و کمک به جذب بهتر بسیاری از مواد مغذی ذکر کرد.
به گفته وی، لبو پاک کننده عالی است و می‌تواند معده را شستشو داده و حکم مسهل برای برخی افراد دارای یبوست دائمی دارد.
ذرتی غیر اصیل از مکزیک!
شاید یکی از مدرن ترین و پرطرفدارترین خوراکی های این فصل ذرت مکزیکی باشد. خوراکی که هیچ ربطی هم به کشور مکزیک ندارد و صرفا به خاطر تندبودن این خوراکی به کشور مکزیک منسوب شده. یکی از کسانی که در این فصل سرد از اوضاع مشتری ها حسابی راضی است می گوید: این خوراکی از کشور تایلند وارد ایران شده و با ذائقه ایرانی هم خوب جور درمی آید. وی درباره درآمد این خوراکی هم می گوید: اگر سرمایه اولیه که بیشتر مربوط به دستگاه پخت ذرت است وجود داشته باشد، در کل درآمد خوبی دارد. حتی با یک نگاه کلی هم می توان فهمید که وقتی 10 دقیقه نزدیک یکی از این دکه های پرطرفدار بایستی لااقل پنج تا شش نفر برای خریدن ذرت مکزکیی مراجعه می کنند. هزینه دستگاه پخت ذرت و سس و پنیز پیتزا هزینه چندانی ندارد. البته نباید اجاره های سنگین را هم نادیده گرفت. چراکه این دکه ها در مراکز خرید و خیابان های پررفت و آمد هزینه بالایی دارد. به گفته یکی از ذرت فروش ها به طور میانیگن روزانه 100 نفر ذرت می خرند که البته بسته به روزهای هفته، این تعداد مشتری متفاوت است. اکثرا هم شب ها و آخر هفته حسابی کار و بار سکه می شود.
برف روبی
برف روبی هم از جمله مشاغلی است که فقط به درد این روزهای برفی و زمستانی می خورد، البته اگر برفی ببارد و فقط شاهد سوز سرما نباشیم! این کار اگر جنبۀ آبرو را کنار بگذاریم. کار در آمد زایی محسوب می شود. علاوه بر ورزش در روزهای سرد، لذت برف بازی را نیز می چشیم!
نیروی کار زیاد؛ فرصت های شغلی کم
متناسب نبودن نیروی کار بافرصت های شغلی موجود در بازار باعث شده است که افراد یبکار به هر کاری تن دهند،حتی کارهای بدون قرارداد که هیچ گونه تضمینی برای ادامه فعالیت و تامین مخارج زندگی از این طریق وجود ندارد. از طرفی به دلیل این که کارهای فصلی، دایمی نیست، روابط کاری به صورت توافقی صورت می گیرد و کارفرما هر دستمزدی که بخواهد به کارگران پرداخت می کند و در بسیاری از موارد حتی صحبتی از بیمه شدن این افراد به میان نمی آید ، بنابراین حقوق، مزایا و ساعت کار آنها مشخص نیست و در صورت رخ دادن حادثه هیچ فرد و یا سازمان خاصی مسؤولیت کمک به آنها و خانواده هایشان را ندارد. از سوی دیگر کم بودن فرصت های شغلی باعث شده است که این افراد از حداقل امنیت کاری نیز برخوردار نبوده و در صورت کوچک ترین اعتراض و یا تن ندادن به کار در مقابل دستمزد کم به راحتی بی کار شوند، بنابراین باید گفت متاسفانه این کارگران و خانواده هایشان نه تنها پشتوانه ای برای فردای خود ندارند، بلکه با شانه خالی کردن سازمان های مربوط از بار مسؤولیت، مشکلات آنها روز به روز بیشتر و بیشتر می شود، با این وجود هیچ فرد و یا نهادی از تعداد واقعی این افراد و مشکل های آنها اطلاع دقیقی ندارد و هیچ کس نمی داند کارگران فصلی، روزی چند ساعت کار می کنند چه زمانی بازنشسته می شوند و. . .
امید می رود نوع ارتباط کارگران فصلی با کارفرماها آنقدر از ضمانت قانونی برخوردار شود که اداره کار در صورت پایمال شدن حق و حقوق کارگران ،طبق بند الف ماده 96 قانون کار در خصوص گرفتن حق این کارگران دست به اقدام قانونی بزند.
هوا هر دم سرد و سردتر می شود و سوز سرما تا مغز استخوانت فرو می رود، چقدر خوب می شود دریابیم آنهایی را که باید این روزها با شکم گرسنه شبشان را صبح کنند.
از لبوفروشی و باقالی فروشی گرفته تا بازار داغ فروش ضد یخ برای ماشین ها و تاکسی هایی که پر از مسافر هستند و روزهای سرد، درآمد روزانه شان افزایش می یابد. (البته به اعتقاد برخی نیز بازار تاکسیرانان در فصل سرما به دلیل اینکه افراد خیلی کم از خانه های خود بیرون می آیند، خیلی کساد است!)
بازار مشاغل فصلی چه در تابستان و چه در زمستان همیشه به صاحب مشاغلان روی خوش نشان می دهد ولی این فقط نیمه پر لیوان است.
هستند بسیاری از کارگرانی فصلی که به ناچار وارد مشاغلی چون لبوفروشی و یا سایر شغل های موقتی زمستانی می شوند.
همین کارگران فصلی به دلیل عدم حمایت از آنها و به علت از دست دادن شغل و نبود پوشش بیمه ای مجبور به کار دیگری می شوند تا بلکه بتوانند سرمای طاقت فرسای روزگار و زندگی را تحمل نمایند.
در قانون کار ماهیت برخی مشاغل و قراردادهای کار، مستمر و دائمی و برخی دیگر فصلی و موقت تعریف شده است، در برخی از بنگاهها و کارگاههایی که در شش ماهه نخست سال فصل تولیدشان هست مثل کارخانجات قند و چغندر، کارگران بر سرکار هستند و اشتغال به کار دارند ولی با شروع فصل سرما به دلیل توقف تولید کارخانه، کارگران هم بیکار می شوند.
کارگران فصلی عمدتا در بخشهای کشاورزی و ساختمانی مشغول به کارند. این دسته کارگران معمولا در شش ماهه نخست سال که فصل تولید یا برداشت محصول است کار می کنند و با پایان کار پروژه و برداشت محصول از زمین دیگر نیازی به ادامه آن نمی بینند، چون ماهیت کار ایجاب می کند که دست از کار بکشند.
مشخص است که در قوانین کار باید به سمت و سوی اتخاذ راهکارهای حمایت از کارگران فصلی برویم. این راهکار باید به گونه‌ای باشد که کارگرانی که در نیمه دوم سال بیکار می شوند از قدرت معیشت و درآمد حداقلی برخوردار شوند.
لبوفروشی؛ شغلی به فراخور زمان!
از عمر لبوفروشی در روزهای سرد زمستان خیلی می گذرد. قدیم تر ها خبری از آیس پک و دکه ذرت مکزیکی و فست فودهای رنگارنگ نبود؛ تنها دل خوشی جوانان آن زمان هم در فصل سرد زمستان قرار ملاقات گذاشتن با نامزد و دوست و آشنایی برای چرخی در شهر و خوردن لبو از دست لبوفروشانی بود که داد می زدند: "لبو دارم، لبوی داغ!"
باید قبول کرد، نمایان شدن مشاغلی چون لبوفروشی در فصل زمستان گویای این واقعیت است که بسیاری از کارگران مشاغل فصلی هنوز نتوانسته اند تحت حمایت پوشش حداقلی از سوی بیمه قرار بگیرند.
به سراغ یک لبو فروش می روم، او را اکثر روزهایی که از دانشگاه خارج می شوم، می بینم.
بخار حاصل از پخت لبوها و جلز و ولزی که در شیره آنها به راه افتاده است، هوش از سر هر بیننده می برد و او را ترغیب می کند تا به اندازه 2 هزار تومان هم که شده از همان لبوهای سرخ داغ مطنعم شود!
خرید لبو را بهانه می کنم تا چند کلمه ای با لبو فروش صحبت کنم.
به من نگاه می کند و اولین پرسشش این است که "چقدر میخوای؟!" با طمأنینه جواب می دهم تا به صورت نگاه کند؛ با لبخند می گویم: "2 هزار تومان" و بلافاصله می پرسم: "کار و کاسبی چطور است حاج آقا؟!" (مسن است و فکر می کنم 50 و خورده ای سال سن داشته باشد)
سرش را به نشانه شکر بالا می گیرد و می گوید: "خدارو صد هزار مرتبه شکر؛ همین که در این سرمای جان سوز بتوانم شکم زن و بچه هایم را سیر کنم، هنر کرده ام. زمستان است و کار ساختمان هم خوابیده، من کارگر ساده بتن ریزی بودم ولی الان در این سرما اجازه بتن ریزی نمی دهند که من هم بروم بتن بریزم!"...
گرم صحبت شده است و من هیچ چیز نمی گویم و در کنار اینکه از لبویی که برایم داده است می خورم، به حرفایش هم گوش می دهم.
ادامه می دهد: روزهایی می شود که فکر می کنم یخ زده ام و نمی توانم حرف بزنم ولی باز هم باید داد بزنم: لبو دارم، لبوی دااااغ... خنده اش می گیرد و من هم همراهی اش می کنم.
تنها چیزی که در ذهنم نقش می بندد، غیرتی است که به خرج می دهد تا محتاج نشود ولی باز هم جای کار در سیستم مدیریتی کشور ما می لنگد.
چرا لبو، آن هم در زمستان؟
خیلی ها فکر می کنند که چغندر، قند بالایی دارد و خوردن آن در فصل سرما به یک عادت دیرینه بازمی گردد، درحالی که مطالعات نشان داده اند که این ماده غذایی فواید زیادی دارد. به طوری که در شب یلدای ایرانیان، لبوی داغ را به عنوان یکی از مواد غذایی ارزشمند می خوردند. در هر 100 گرم از لبو، 36 کالری انرژی وجود دارد. از طرف دیگر رنگ ارغوانی چغندر به دلیل وجود ترکیبی به نام بتاسیانین است که خاصیت ضدسرطانی دارد. فیبر بالایی هم که در این سبزی وجود دارد، کاهنده چربی خون شناخته شده است.
لبو پاک کننده عالی است و می‌تواند معده را شستشو داده و حکم مسهل را برای برخی افراد دارای یبوست دائمی دارد.
مفیدترین و بهترین بخش چغندر، برگ آن است و بعد ساقه‌های آن و بعد از آن ریشه که پخته آن لبو نام دارد.
قند ریشه چغندر برای مبتلایان به دیابت مضر است.
خوردن پخته چغندر رعشه را معالجه می‌کند.
برگ سرخ رنگ آن اگر خام با سرکه و خردل خورده شود طحال را باز می‌کند و ورم آن را فرو می‌نشاند.
برای درد پشت و مثانه و امراض مقعد مفید است.
آب برگ چغندر برای درد مفاصل و نقرس، سردرد و دندان‌درد مفید است. ضماد برگ با اسید بوریک باعث بهبود کک و مک و طاسی می‌شود.
لبو به دلیل داشتن فیبر که خاصیت کاهش چربی خون را دارد و همچنین اسیدفولیک، باید در سبد غذایی بیماران قلبی قرار گیرد.
افراد می‌توانند با مصرف 105 گرم چغندر قرمز، 53 درصد اسیدفولیک مورد نیاز بدن را تأمین کنند.
فیبر زیاد موجود در آن، موجب کاهش سطح کلسترول خون و کاهش خطر بروز سکته‌های قلبی در بیماران قلبی است. گفتنی است، چغندر قرمز به دلیل داشتن مواد مغذی آهن در کنار اسیدفولیک از بروز کم‌خونی جلوگیری می‌کند.
لبو از دید یک کارشناس
عضو مرکز ایمنی محصولات طبیعی و گیاهان دارویی دانشگاه علوم پزشکی تبریز گفت: مصرف لبو از بروز جذام جلوگیری می‌کند.
محمد نعمتی با اشاره به این که چغندر لبویی گیاهی است با فواید بسیار که پخته آن را لبو می‌گویند، افزود: پخته این گیاه، رعشه را معالجه می‌کند و بسیار آرامش بخش است.
وی با بیان این که لبو برای مغز و اعصاب مفید است، ادامه داد: آب لبوی خام برای التهاب مثانه، رفع یبوست مفید است و علاوه بر آن این گیاه دارای ویتامین‌هایی است که اشتها آور است و برای افراد بسیار لاغر حکم کیمیا را دارد.
به گفته‌ی نعمتی، مصرف لبو، لکه‌های سفیدی که در پوست بدن پدید آمده و موجب مرض پیسی می‌شود را از بین می‌برد.
وی با ذکر این که چغندر لبویی یک ساله بوده و منشأ آن را سواحل مدیترانه در اروپا و شمال افریقا می‌دانند، توضیح داد: انواع چغندر از جمله چغندر لبویی برای درد مفاصل و نقرس مفید است؛ شیره چغندر، سیستم گردش خون را بهبود می‌بخشد و سیستم ایمنی بدن را ارتقاء می‌دهد.
این پژوهشگر گیاهان دارویی استان، از جمله خواص دیگر این گیاه را تولید گلبول‌های قرمز خون، کمک به حفظ سلامت سلول‌ها، کمک به حفظ سلامت کل بدن و کمک به جذب بهتر بسیاری از مواد مغذی ذکر کرد.
به گفته وی، لبو پاک کننده عالی است و می‌تواند معده را شستشو داده و حکم مسهل برای برخی افراد دارای یبوست دائمی دارد.
ذرتی غیر اصیل از مکزیک!
شاید یکی از مدرن ترین و پرطرفدارترین خوراکی های این فصل ذرت مکزیکی باشد. خوراکی که هیچ ربطی هم به کشور مکزیک ندارد و صرفا به خاطر تندبودن این خوراکی به کشور مکزیک منسوب شده. یکی از کسانی که در این فصل سرد از اوضاع مشتری ها حسابی راضی است می گوید: این خوراکی از کشور تایلند وارد ایران شده و با ذائقه ایرانی هم خوب جور درمی آید. وی درباره درآمد این خوراکی هم می گوید: اگر سرمایه اولیه که بیشتر مربوط به دستگاه پخت ذرت است وجود داشته باشد، در کل درآمد خوبی دارد. حتی با یک نگاه کلی هم می توان فهمید که وقتی 10 دقیقه نزدیک یکی از این دکه های پرطرفدار بایستی لااقل پنج تا شش نفر برای خریدن ذرت مکزکیی مراجعه می کنند. هزینه دستگاه پخت ذرت و سس و پنیز پیتزا هزینه چندانی ندارد. البته نباید اجاره های سنگین را هم نادیده گرفت. چراکه این دکه ها در مراکز خرید و خیابان های پررفت و آمد هزینه بالایی دارد. به گفته یکی از ذرت فروش ها به طور میانیگن روزانه 100 نفر ذرت می خرند که البته بسته به روزهای هفته، این تعداد مشتری متفاوت است. اکثرا هم شب ها و آخر هفته حسابی کار و بار سکه می شود.
برف روبی
برف روبی هم از جمله مشاغلی است که فقط به درد این روزهای برفی و زمستانی می خورد، البته اگر برفی ببارد و فقط شاهد سوز سرما نباشیم! این کار اگر جنبۀ آبرو را کنار بگذاریم. کار در آمد زایی محسوب می شود. علاوه بر ورزش در روزهای سرد، لذت برف بازی را نیز می چشیم!
نیروی کار زیاد؛ فرصت های شغلی کم
متناسب نبودن نیروی کار بافرصت های شغلی موجود در بازار باعث شده است که افراد یبکار به هر کاری تن دهند،حتی کارهای بدون قرارداد که هیچ گونه تضمینی برای ادامه فعالیت و تامین مخارج زندگی از این طریق وجود ندارد. از طرفی به دلیل این که کارهای فصلی، دایمی نیست، روابط کاری به صورت توافقی صورت می گیرد و کارفرما هر دستمزدی که بخواهد به کارگران پرداخت می کند و در بسیاری از موارد حتی صحبتی از بیمه شدن این افراد به میان نمی آید ، بنابراین حقوق، مزایا و ساعت کار آنها مشخص نیست و در صورت رخ دادن حادثه هیچ فرد و یا سازمان خاصی مسؤولیت کمک به آنها و خانواده هایشان را ندارد. از سوی دیگر کم بودن فرصت های شغلی باعث شده است که این افراد از حداقل امنیت کاری نیز برخوردار نبوده و در صورت کوچک ترین اعتراض و یا تن ندادن به کار در مقابل دستمزد کم به راحتی بی کار شوند، بنابراین باید گفت متاسفانه این کارگران و خانواده هایشان نه تنها پشتوانه ای برای فردای خود ندارند، بلکه با شانه خالی کردن سازمان های مربوط از بار مسؤولیت، مشکلات آنها روز به روز بیشتر و بیشتر می شود، با این وجود هیچ فرد و یا نهادی از تعداد واقعی این افراد و مشکل های آنها اطلاع دقیقی ندارد و هیچ کس نمی داند کارگران فصلی، روزی چند ساعت کار می کنند چه زمانی بازنشسته می شوند و. . .
امید می رود نوع ارتباط کارگران فصلی با کارفرماها آنقدر از ضمانت قانونی برخوردار شود که اداره کار در صورت پایمال شدن حق و حقوق کارگران ،طبق بند الف ماده 96 قانون کار در خصوص گرفتن حق این کارگران دست به اقدام قانونی بزند.
هوا هر دم سرد و سردتر می شود و سوز سرما تا مغز استخوانت فرو می رود، چقدر خوب می شود دریابیم آنهایی را که باید این روزها با شکم گرسنه شبشان را صبح کنند.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
متن واقعآ عالی و جالبی بود. ممنون.