یارت امری مستحب و قلبی است و اهل بیت علیهم السلام هرگز راضی نخواهند بود که بنده به کشف حجاب تن دهد و جلوگیری از گناه و بی غیرتی واجب است، لذا همان جا زیارت نامه ای می خواند و بر می گردد...
کد خبر: ۱۱۳۳۶
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۰:۴۳ 07 March 2015
معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی آستان قدس رضوی با انتشار کتاب ذره و آفتاب شامل حکایت‌هایی معنوی به نقل از داستانی از حجت الاسلام محسن قرائتی درباره آیت الله حاج مصطفی بهشتی، از نزدیکان شهید بهشتی و از محبین اهل بیت علیهم السلام پرداخته است.
نتیجه ی آن محبت واقعی آیت الله بهشتی به اهل بیت، به همراه تقلید به احکام شرع مقدس، در فرزندان ایشان نیز مشهود بوده و دو فرزند ایشان تقدیم انقلاب شده است. حتی یکی از آن دو بزرگوار، که امام جمعه ی موقت بودند، در روز 21 ماه رمضان به شهادت رسیده اند.
پیروی ایشان از اهل بیت علیهم السلام آن قدر بود که سالی به همراه همسرشان عازم کربلا شده بودند. در گمرک، مأمور عراقی، می خواهد که همسر ایشان صورتش را باز کند تا با گذرنامه مطابقت دهد.
ایشان می گوید: مأمورِ زنی بفرستید تا این کار را انجام دهد و مأمور عراقی که ناراحت می شود لج بازی می کند و مأمور زن هم نمی فرستد و بر این امر اصرار می کند، ایشان متوجه می شود که از یک طرف مأمور عراقی، فردی بی ایمان است و نظر سوئی دارد و از سوی دیگر زیارت امری مستحب و قلبی است و اهل بیت علیهم السلام هرگز راضی به چنین کاری نخواهند بود و جلوگیری از این گناه و این بی غیرتی را واجب می داند، لذا همان جا زیارت نامه ای می خواند و بر می گردد.
در درستی این کار همین بس که همراهان ایشان، پس از بازگشت بر حسب مشاهدات یا رویاهایی که داشته اند دست جمعی به منزل ایشان می روند و می گویند حاضریم ثواب زیارت همه جمع را با همان زیارت نامه و سلام شما در گمرک معاوضه کنیم.
ایشان، آخرین بار که زیارت امام رضا علیه السلام می آید، بلافاصله پس از بازگشت، تب نموده و از دنیا می روند. پسر ایشان می گفت آن شب فقط من بالای سر پدر بودم. من ساعت و دقیقه فوت ایشان را یادداشت کردم.
در مراسم تشییع جنازه ی ایشان، جوانی مؤمن و انقلابی به من مراجعه کرد و ساعت و دقیقه فوت ایشان را به من گفت و سؤال کرد می خواهم بدانم خواب من رویای صادقه بوده است یا خیر؟ من تعجب کردم دیدم من این ساعت و دقیقه را به هیچ کس نگفته ام، در عین حال رویای صادقه ی ایشان را سؤال کردم و این که چه ارتباطی به وفات پدرم دارد.
گفت: من دیشب در رویای صادقه، به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شدم. حضرت علیه السلام در حال خروج از حرم بودند. سؤال کردم: آقاجان کجا تشریف می برید؟!
فرمودند لحظات آخر عمر آقا مصطفی بهشتی است. ایشان از علماء و از زائران مخلص ما بودند، هر کس با اخلاص به زیارت ما بیاید، لحظات آخر عمر به دیدارش می رویم. من بلافاصله بیدار شدم و ساعت را نگاه کردم، همان ساعت را یادداشت کردم.


اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار