حسین رحمانی اظهار کرد: به طور کلی ما عشق را به عنوان یک رخداد میشناسیم و خاصیت رخداد این است که وقایع را به قبل و بعد آن تقسیم میکند، به طوری که وقتی فرد تجربهی عشق را خواهد داشت، امکان تغییر در نگاه، نظر و جهانبینی او وجود دارد.
این روانشناس ادامه داد: یک نگاه عامیانه در عشق وجود دارد که گفته میشود شخص باید به تملک آن فرد درآید. منظورمان از به تملک درآوردن این است که گاهی ما میخواهیم مهارتها و نقاطی که در کودکی به عنوان شکافهای ذهنی وجود داشتهاند را از طریق شخص جبران کنیم که این مسئله در بلند مدت میتواند آسیبزا باشد.
رحمانی تصریح کرد: در نظریه استرنبرگ به سه راس صمیمیت، تعهد و تمایل جنسی اشاره میشود که این نظریه توجه بسیاری از روانشناسان را به خود جلب کرده است البته یک نقد عمیق هم به این نظریه مطرح است که به بلوغ فکری فرد توجه نکرده و تنها شکاف مثلث استرنبرگ همین موضوع است. ما زمانی میتوانیم به بلوغ فکری و عقلی برسیم که بینش و نوع جهانبینی ما به یک ثبات برسد و این ثبات باعث میشود ما فردی را انتخاب کنیم که در بلند مدت نگاه و نظر ما دچار تغییر نشود.
وی تاکید کرد: یک نگاه عامیانه دیگر که خیلی هم مهم است این است که افراد در ازدواج به دنبال افراد برابر با خود نیستند، بلکه در نظر دارند که خلأهای خود را با دیگری جبران کنند که این در بلند مدت یک نتیجه عکس دارد. برابری در ازدواج همانند چهار چرخ یک ماشین است که کوچکترین تغییر در سایز یکی از چرخها میتواند باعث انحراف ماشین شود. به همین دلیل باید نگاه ما به ازدواج از نظر فرهنگی، اجتماعی، مالی، تحصیلی و حتی در شرایط سنی، یک نگاه برابر باشد چون شکست و جدایی در چنین شرایطی بسیار کمتر است.
این روانشناس با تاکید بر اینکه مطالعات علمی نشان داده که به طور کلی برابری در ازواج یکی از عوامل پایداری است، گفت: یکی دیگر از خطاهای شناختی این است ما نسبت به فرد مقابل تخیلات و تصوراتی را خواهیم ساخت که با واقعیت وجودی آن فرد تطابق و سازگاری ندارد. علت این موضوع این است که ما تصوراتمان را بر اساس آنچه که مدنظر خودمان است میسازیم که باید برای داشتن یک زندگی پایدار و لذتبخش چنین تصوراتی رااز خود دور و به واقعیتها توجه داشته باشم./ح