کد خبر: ۱۰۵۵۴۵۰
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۶ 10 July 2022

با درود به خدایی که انسان را در سختی ها آفرید و برای مبارزه با آن عقل، و جهت تحمل آن صبر را به ما عنایت فرمود.

سختی ها می توانند واقعی یا تصوری باشند. در آیه ای از قرآن کریم خداوند می فرماید که به ‌یقین انسان حریص و کم طاقت آفریده شده وقتی که بدی و سختی به او میرسد جزع و وقتی که خوبی و نعمت به او ارزانی می شود ولع میورزد. این دوسختی کاملا تفکیک شده هستند. واکنش آدمی به سختی در سه مرحله اتفاق می‌افتد. مرحله اول حمله برای غلبه یافتن، مرحله دوم فرار برای کناره گیری و تسلیم جهت حفظ تمامیت خودمان و نیروهای مان.

به درجه بالایی از سختی را بحران میگویند. بحث ما بحران فرار دختران هست.

گفتیم که یک درجه بالایی از سختی را بحران می گویند که یک زمانی حیانی محسوب می شود. وقتی افراد حادثه و شرایطی را به عنوان خطر یا تهدید درک می‌کنند تغییراتی در خودشان به وجود میاورند که از خودشان در برابر خطر و اسیب محافظت کنند.

بحران یک بروز ناگهانی دارد و مجموعه ای از نیروهای مخالف در آن وجود بوجود می آید که غیر قابل پیش بینی هستند. نوع پاسخ به وقایع خطرافرین است. اهداف زندگی را تخریب می‌کند و در صورت اینکه نتوانیم از آن عبور کنیم صدمات جبران ناپذیری را به وجود می آورد.

بحران می تواند به چندساعت محدود شود و یا اینکه هفته ها و سال ها طول بکشد. دو جنبه هم دارد. جنبه اول بعدی است که در آن اضطراب و تنش به وجود میاید. جنبه دوم بعدی است که سازوکارهای حل مشکل در آن به حرکت در می آید و این ساز و کارها بسته به اینکه تا چه حدی سازگارانه یا ناسازگارانه باشند می توانند موفقیت امیز یا اینکه برخلاف آن ناموفق باشند.

بحران بالقوه می تواند واکنش های قوی را برای کمک به فرد در کاهش ناراحتی هایش بوجود اورده و فرد را به تعادل هیجانی قبل از بحران برگرداند. وقتی که فرد به تعادل هیجانی دست پیدا کرد بحران ش رفع می شود و آن موقع یاد می گیرد که به چه شکلی واکنشهای سازگارانه را به کارگیرد. نکته مهم و جالب توجه این است که با حل و فصل بحران ثبات ذهنی شخص نسبت به قبل از شروع بحران برتری پیدا میکند. به همین منظور است که میگوییم بحران شرایط بالقوه و فرصت لازم را برای رشد به همراه دارد، اما وقتی که شخص واکنشهای ناسازگارانه دارد حالت دردناک، تشدید و بحران عمیق می شود. این علایم به نوبه خودشان می‌توانند به یک الگوی روان پریش تبدیل شوند و مجموعاً کارکرد فرد را مختل کنند. حال اگر شرایط بحرانی حل و فصل نشود واکنش های ناسازگارانه جدیدی اتفاق می افتند و تداوم این واکنش ها می تواند به تناسبات فاجعه آمیزی برسد و حتی منجر به خودکشی و مرگ بشود. با توجه به همین مسئله می توانیم بگوییم که بحران های روانشناختی خیلی دردناک هستند و می توانیم به آنها به عنوان یک نقطه عطفی برای اوج یا سقوط و بهتر شدن یا بدتر شدن نگاه کنیم. در طی یک فرایند بحرانی افراد نسبت به هر اقدام یاری بخش، دست یاری شان را دراز می کنند و حتی از کمک های کوچکی که به آنها داده می‌شود ممکن است که نتایج خیلی خوبی بگیرند. بنابراین همه اقدامات کمکی اعم از خود تقویتی، افزایش اراده، اعتماد به نفس، یا مثل امیدواری و مواردی از این دست و یا حمایت های اجتماعی که کمک های عاطفی هستند یا دورهمی های دوستان و اقوام مثل عزاداری ها و جشن هایی که برپا می شود و حمایت‌ها و کمک‌های حرفه ای و یاورانه می توانند به افراد درگیر بحران کمک کنند.

بروز یک بحران به صورت ناگهانی و ضربتی هست نه به صورت تدریجی. غیرقابل پیش بینی بودن بحران در مدیریت و مداخله بحران یک نقش اساسی دارد و شاید بتوانیم بگوییم بحران قسمت اعظم انرژی ویرانگر خودش را به واسطه غیر قابل پیش بینی بودن خودش کسب می‌کند و در بحران قطع و جدا شدن روند طبیعی زندگی اتفاق می افتد که خیلی هم سخت و ناگهانی است و اینکه بحران اثرات مخربی را بر تشکیلات اجتماعی مثل از بین رفتن، خسارت دیدن سیستم های دولتی، ساختمان ها، مخابرات و خیلی از سرویس های ضروری دیگر را به همراه خودش دارد. نکته دیگر اینکه حوادث بحرانی در ابتدا موجب آشفتگی روانی می شود که می توانیم آن را در اختلال استرس حاد نام گذاری کنیم. اختلال استرس حاد با احساس شدید ترس، درماندگی و وحشت مشخص میشود و افرادی که دچار اختلال استرس حاد میشوند دچاربی حسی عاطفی می شوند و در پاسخ دهی عاطفی ضعف دارند. آگاهی آنها از اطراف شان کم می شود و نسبت به محیط اطراف شان احساس جدایی دارند. مشکلات، سرگیجه و فراموشی به آنها دست می دهد استقلال و مردمی که از اختلال استرس حاد رنج می برند ممکن است که احساس تنیدگی، افسردگی، ناامیدی در خودشان داشته باشند. آنها ممکن است که حادثه اتفاق افتاده را در خواب به صورت کابوس ببینند یا در بیداری حادثه را بازتجربه کنند یا حادثه آسیب زا را در طول روز و به صورت متوالی دوباره تجربه کنند. حالا فرد بحران زده ممکن است که از مردم دوری بکند. از مکان ها یا اشیایی که خاطرات آن حادثه آسیب زا را زنده می کنند دوری کند. ممکن است که در تمرکز خودش مشکل پیدا کند و این افراد به خاطر اینکه نتوانستند برای دیگران کمک کنند احساس ناراحتی و گناه میکنند. برخی از افراد برخی از افراد ممکن است خود تخریب گر و پرخاشگر شوند. بی توجه شوند به سلامت خودشان و با توجه به این امر مداخله روانشناختی در بحران یک امر ضروری است. بحران در حقیقت به معنای نقطه اوج و برگشت است. به معنی لحظه تصمیم گیری، زمان مشکل یا زمان خطر هست. حالا اگر از این زاویه بخواهیم به بحران نگاه کنیم میگوییم بحران یک وضعیت اضطراری، تهدید به خطر و نیاز به اقدام را از خودش منعکس می کند. در جای دیگر می خوانیم که بحران به حالت و شرایطی گفته میشود که باعث نابسامانی در اهداف و روال زندگی می شود. در دیدگاهی دیگر بحران ادامه طبیعی وضعیت است که حل نشده و به نقطه ای رسیده که یا باید از آن بگذریم و یا از آن برگردیم. گذر از بحران در گروه حل مسالمت آمیز بحران و برگشت به دنبال به کارگیری آخرین مکانیزم های دفاعی ناموفق ممکن است باشد. مبتنی بر این دیدگاه است که بحران دارای آثار مثبت و آثار منفی است. بحران دوتا نیرو را درگیر خودش میکند، نیروی اول در جهت رشد فرد و نیروی دوم به سمت سقوط و انحطاط است. به عبارتی یک نیرو خواستار تغییر وضع موجود است و نیروی دیگر برای جلوگیری از تغییر وضع موجود است. به خاطر همین شرایط است که عموما افراد آسیب دیده از بحران در اهداف زندگی و تصمیم گیری های مربوط به آن دچار تعارض میشوند.

با توجه به مقدمه مختصری که خدمتتان عرض کردم سراغ مبحث اصلی می رویم که اصل مطلب که بحران فرار دختران از منزل است.

دلایل زیادی برای فرار از منزل وجود دارد که از آن قبیل می توانیم یاد کنیم از فقر اقتصادی، اختلافات زناشویی، اضطراب، افسردگی فرزند گان در مسائلی همچون ترس از قبول شدن در امتحان کنکور، ابتلا به اختلالات شخصیتی، تعصبات، سخت‌گیری‌های بیش از حد والدین و یا حتی مرگ والدین و بی سرپرست و بد سرپرست ای دختران، فضای مجازی، شبکه های اجتماعی و... همه علت های فرار دختران از منزل است و هر چقدر که رو به جلو در حال حرکت هستیم و جامعه تکنولوژی های جدیدتری را خودش جذب میکند ما میتونیم دلایل ما می‌توانیم دلایل فراوان بیشتری را علاوه بر این هایی که عرض کردم داشته باشیم. افزایش این ناهنجاری های هم مسیر و هم جهت با افزایش فرار دختران و زنان از خانه هایشان است که همین مسئله زمینه ساز جرایم بعدی میشود. موضوع دختران و زنان فراری در سطح جامعه به عنوان یکی از ناهنجاری‌های اجتماعی نوعی عارضه و بیماری است. وقتی آثار و عوارض آسیب را در جامعه خودشان را نشان می دهند این عوارض را می‌بینیم که متفاوت اند و به سرعت از الگوسازی که از آن ها می‌شود به صورت یک عارضه فراگیر در می آید. این موضوع یعنی فرار، محیط زیست و اجتماع شهری را دستخوش پیامدهایی کرده است که امکان زندگی سالم و کم دغدغه را به خصوص در یک جامعه دیندار مثل جامعه ما و یا شهر ما از بین میبرد. امروز مسئله فرار دختران از خانه جنبه فوق العاده ای پیدا کرده امار آن به شکل فزاینده ای در حال افزایش است. از یک دیدگاه کلان پدیده دختران یا زنان فراری نظم اجتماعی را مخدوش کردند و پایه های جامعه را مورد تهدید جدی قرار دادند. اگر به اصل پیشگیری که ما معتقد هستیم مقدم بر درمان هست و با توجه به اولین استراتژی از سطوح پیشگیری در رشته مددکاری که همان اطلاع رسانی و آگاهی سازی است متوجه می شویم چقدر خوب است که ابتدا پیشگیری اتفاق بیفتد و مقدمه بر درمان باشد. لازم است که بدانیم جلوتر از برخورد با افراد آسیب دیده علت ها و ریشه ها را شناسایی کنیم تا در پرتو این شناخت و رهنمودهای لازم پیشگیری ها و کاهش آسیب ها را داشته باشیم.

در اینجا به چند مورد از عواملی که می‌تواند تاثیر گذار در فرار دختران از منزل باشد اشاره می کنم، مثل دوران نوجوانی و بلوغ، مرگ والدین، بد سرپرستی، ناپدری و نامادری، اعتیاد، اختلافات زناشویی، سردی در روابط خانوادگی، تعصبات زیاد و افزایش ناهنجاری های اجتماعی و فقراقتصادی از جمله مواردی هستند که می توانیم در پدیده طلاق به آنها بپردازیم. ما می توانیم بگوییم که دوران نوجوانی و بلوغ از جمله دوران هایی هست که ما فرار را بیشتر می بینیم. محدوده سنی فرار 12 تا ۱۸ سالگی است که آسیب‌پذیری ترین دوره برای دختران است که آسیب اجتماعی خانه گریزی را افزایش می دهد. از جمله زودرنجی ها، حساسیت ها، درون گری ها، انزواطلبی ها و جلب توجه ها در این دوره شدت بیشتری دارد که اگر توجه ویژه به آن نشود ممکن است منجر به فرار شود.

موضوع بعدی بحث وجود اختلافات زناشویی و سردی در روابط خانوادگی است. نداشتن امنیت روانی و عاطفی دختران در محیط خانواده از عوامل اصلی فرار از خانه است. اختلافات و تعارضات والدین در صورتی که به صورت منطقی حل نشود و بچه ها هم درگیر این تنش‌ها بشوند شرایط نامساعدی را در محیط خانه ایجاد می‌کند که می‌تواند زمینه‌ساز فرار دختران شود. مورد بعدی اعتیاد یا بدپرسی والدین است. اعتیاد والدین باعث میشود فرزندان در معرض انواع سوء استفاده های جنسی عاطفی و جسمی قرار بگیرند. شرایط نامساعدی که در این جو خانوادگی ممکن است وجود داشته باشد در خانه گریزی یا فرار از خانه دختران سهم زیادی را از خودش به جا می گذارد. مورد بعدی مرگ والدین یابد سرپرستی یا ناپدری و یا نامادری است. بعضی وقتها بد سرپرستی می تواند عامل فرار دختران باشد که این عامل به خصوص در یکی خانواده هایی که یکی از والدین یا هر دو فوت شدند بارزتراست. گاهی ناپدری یا نامادری ممکن است چنان شرایط دشواری را برای دختران به وجود بیاورد که موجبات فرار آنها را رقم بزند.

اما بحث افزایش ناهنجاری های اجتماعی که به نظر می رسد خیلی حائز اهمیت است و تقریبا همه خانواده ها هم در مورد آن صحبت می کنند و هم خیلی آسان هم از کنار آن می گذرند بحث ناهنجاری مسائل اجتماعی است. دسترسی آسان به شبکه‌های اجتماعی بدون اینکه آموزش‌های کافی در این زمینه به انها داده شود می تواند موجبات فرار دختران خانه را فراهم کند.این معضل به خصوص برای نوجوانانی که در صدد هویت یابی هستند می‌تواند اثرات مخربی را به همراه داشته باشد. تاثیر پذیری از دوستان عامل دیگری است که باعث می‌شود نوجوان شخصیت خودش را بر اساس همین الگوهای غلط پایه‌ریزی کند و به هنجار شکنی و ستیز با خانواده و فرار از خانه منتهی شود. مسئله دیگه ای که خیلی زیاد نقش پررنگی را ایفا می کند در فرار دختران فقر اقتصادی است. تنگدستی خانواده فرزند را به سمت کار کردن در سن پایین و فراهم شدن شرایط برای کارهای خلاف و فرار دختران از خانواده می کشاند و از طرفی دختری که به دلیل فقر توسط والدین نادیده گرفته می شود همچنین به علت نبود موقعیت های رشد مناسب به راحتی گول خیلی از افراد تبهکار را ممکن است بخورد.

دختران فراری به دختران گفته می شود که به دلایل مختلفی که خدمتتان عرض کردم از منزل و خانواده ها فرار میکنند و به جامعه پناه میبرند. طبق آمار در ایران حدود ۸۰ درصد دختران در ۲۴ ساعت اول بعد از فرار مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند و متاسفانه در سال‌های اخیر پدیده دختران فراری به یک معضل اجتماعی در کشور تبدیل شده است. در بعضی از کشورهای اروپایی آمریکایی دختران به هر دلیلی که از خانه فرار کنند به صورت اتوماتیک تحت حمایت بنیاد های حمایتی دولتی و تحت حمایت بنیاد های نیکوکاری در می آیند و به مکان های امن و زیر نظر روانکاوان و متخصصان حمایت از زنان منتقل می شوند که البته این خودش باز تبعات دیگری را دارد و نمی توانیم به طور یقین بگوییم این روش خوبی است منتها در کشور ما به خاطر جرم بودن اصل قضیه دختران که جایی برای پناه بردن ندارند اکثراً به افراد غریبه متوسل می‌شوند که در اکثر این موارد مورد تجاوز پی‌درپی ممکن است قرار بگیرند و نهایتا جذب باندهای فساد داخلی و خارجی می شوند و با این شرایط درصورت دستگیری بعضی از این دختران به زندان می افتند و در مواردی هم توسط مقامات قضایی به خانواده هایی که به دلایلی از انها گریخته اند بازگردانده می شوند.

پدیده دختران فراری در شهرستان ها در حال افزایش است. اما این معضل اجتماعی ویژه در شهرهای مذهبی مانند مشهد و اطراف حرم و زیارتگاه ها نیز بطرز چشمگیری در حال افزایش است.

مرضیه عسگرپور/ مدرس دانشگاه و مددکار اجتماعی

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار