تابناک اصفهان: چه زیباست این همه شور زندگی ،کودکان و خردسالانی
که میدوند در میان رقص عروسکها و نوایی که مینوازد خاطرات کودکیمان را ؛ کار و
اندیشه ، خونه ی مادربزرگه ، هادی و هدی و صدها خاطره ی شیرین و به یادماندنی دیگر
که این روزها به شهر گنبد های فیروزه ای رنگ بوی تازه ای بخشیده است.
در چهار باغ عباسی ولوله ای بر پاست ، زاینده رود
غمگین است اما میشود درآن میان حتی لبخند زنده رود را مشاهده کرد.
سینمای چهار باغ مملو از کودکان و نوجوانانیست که در
آن سوی پرده ی نقره ای رویاهای خود را جستجو میکنند ، این در حالیست که سینمای فلسطین
میزبان اسطوره های خاطرات کودکی و نوجوانی ماست ؛ مادر عروسکها ، خالق صدها
نوستالژی ونگارنده ی اشک ها و لبخندهایی است که بر لبهای تمام مادران و پدربزرگها
و دختر بچه ها و پسر بچه های ایران زمین نشانده است.
عجیب نیست این همه شگفتی برای هنر هفتم در شهر موزه ی ایران زمین که مهد تمام هنرهاست ؛ سینماهای اصفهان این روزها مملو از پدران ومادرانیست که کودکان خود را به سینما آورده اند ، حیف است اگر نگوییم که این جشنواره برای کودکان است اما بزرگترها نیز عطش خاصی برای تماشای فیلم ها دارند ، به سانس ها اضافه شده اما بازهم کفاف جمعیتی را که در صف ها برای تهیه بلیط ایستاده اند را نمیدهد ، پاسی از شب گذشته اما همچنان صف های سینما طولانیست . شب ، خاموشی و خواب این روزها و شب ها از اصفهان فراری شده است ، همه بیدارند و پا به رکاب تا فرصت تماشای فیلم ها و برنامه های مفرح جشنواره را از دست ندهند.
اینجا اصفهان است ، قلب تپنده ی ایران که در آستانه
ی ورود لحظه های داغ تابستانی خنکای یک عشق عظیم را تجربه میکند ، گرم است اما
وقتی در میان درختان چهار باغ قدم میزنی تمام خستگی از تنت بیرون میرود ، کارناوال
جشنواره کودکان ، قطار شادی و صدها برنامه مفرح وشاد دیگر که فضای تاریخی و البته
دست خورده ی این روزهای چهار باغ را متحول کرده است.
به به چه عالیست وقتی آغوشت را باز میکنی برای
مهربانی وسرور و چه زیبنده است که افتخار این میزبانی به کام نصف جهان شده است.
یادداشت : ریحانه راهپیما