«موتورسیکلتسواران در 86 درصد تصادفات شهر قم مؤثر هستند.» این آماری است که فرمانده نيروي انتظامي استان قم در جلسهای که با مدیران شهرداری قم داشته، ارائه کرده است.
به گفته سردار مجتبایی، 50 درصد تصادفات به طور مستقیم به موتورسیکلتها مربوط است و در ۶ ماهه گذشته ۳۰ نفر در تصادفات موتورسيكلتها جان خود را از دست دادهاند. یعنی 68 درصد کل تلفات تصادفات شهر قم.
نگاهی به وضعیتترافیکی شهر قم نشان میدهد موتورسیکلتسواران مسئول بیرقیب بخش عمدهای از بینظمی، حوادث و گرفتاریهایترافیکی شهر هستند. وسیلهای که چهار برابر یک خودروی شخصی هوا را آلوده و هفت برابر حد مجاز آلودگی صوتی تولید میکند. وسیلهای که نه تنها ایمنی جانی برای راکبش ندارد بلکه میتواند یک تهدید امنیتی هم محسوب شود.
هر چند اکثر راکبان موتورسیکلتها افراد شریفی هستند که از این وسیله برای امرار معاش استفاده میکنند اما این موضوع هم واضح است که آزادی عملی که موتورسیکلت به راکب خود میدهد، فضا را برای بسیاری از بزههای اجتماعی از جمله کیفقاپی، مزاحمت برای نوامیس و... باز میکند. حال سؤال این است؛ چرا شهر قم باید بهاندازه و حتی بیشتر از تعداد خودروهای شخصی موتورسیکلتسوار داشته باشد؟ وجود 350 هزار موتورسیکلت در خیابانهای پر نقص و چالش این شهر، بیشک یکی از بزرگترین مشکلات شهری است. مشکلی که هیچ گاه طرح و نقشهای برای حل آن ارائه یا مطرح نشده است.
با نیروی انتظامی که صحبت میکنی، مرتب از افزایش توقیف موتورسیکلتها سخن میگویند و اعمال قانونهای شدیدتر. شهرداری هم هر از گاهی از محدودیتهای جدیدترافیکی برای موتورسیکلتسواران میگوید. با این حال کمتر موتورسیکلتسواری وجود دارد که کلاه ایمنی بر سر بگذارد و یا وسیلهاش را در جای مناسب پارک کند یا به مسیرهای ورود ممنوع وارد نشود و....
متخصصانترافیک میگویند استفاده از موتورسیکلت خصوصیت شهرهایی است که مردم در آن درآمد پایینی دارند و زیرساختهای حمل و نقل عمومی هم به خوبی فراهم نیست و البته ضعیف بودن فرهنگ شهروندی اگر دست به دست این عوامل دهد، حاصل خیابانهای آشفته امروز شهر قم خواهد شد که نه پیاده و نه سواره از دست این ارابههای مرگ امان ندارند و نیمی از تختهای ICU توسط موتورسیکلتسواران آسیب دیده اشغال شدهاند.
حکمرانان سرکش خیابانها و حتی پیادهروها گاهی آنقدر بیمهابا به حریم دیگران تجاوز میکنند که باترس و لرز رد شدن از کنارشان برای مردم عادت شده و گویا هیچ کس جلودار این یکهتازی دیکتاتورمآبانه نیست. کافی است در اتاقی که پنجره به سوی یک خیابان داشته باشد در حال استراحت باشید تا نیمه شب بارها و بارها از عربدههای ارابه مرگ پریشان شوید و از همه اینها دردناکتر برخورد مسئولان با این قضیه است که گویا با مشکلی ازلی و ابدی روبهرو هستند و قرار نیست کسی راهی برای درمان این درد بیابد. برخی معتقدند موتورسیکلتها را نمیشود از خیابانها حذف کرد. تنها باید در قواعدترافیکی به آنها شخصیت داد و مسیرهای ویژهای برایشان تعیین کرد تا در کنار اعمال قانونهای مستمر و جدی، در مسیر هنجارترافیکی قرار گرفته و آزارهایشان را کاهش دهند. جایگزین کردن موتورسیکلتهای فعلی با موتورسیکلتهای برقی و استاندارد که ضرر کمتری برای محیط زیست داشته و شتاب کمتری دارند، از راههای دیگری است که این افراد پیشنهاد میکنند.
برخی دیگر اما با مثال زدن شهرهای بزرگ و پیشرفته دنیا میگویند موتورسیکلت رفتنی است و نباید سهمی در حمل و نقل درون شهری برایش قائل بود. حاصل این اختلاف دیدگاهها البته بیعملی مسئولان است که موجب شده 11 درصد از سهم حمل و نقل درون شهری قم به موتورسیکلت اختصاص بیابد. عددی که به تنهایی نشاندهنده نقص رفتار حمل و نقلی در شهر است اگر بدانیم سهم اتوبوس سوارها بیش از 25 درصد نیست. به نظر میرسد لازم است، مدیران شهری این موضوع را به عنوان یکی از عوامل عمده کاهش کیفیت شهرنشینی در شهر قم در دستور کار خودشان قرار داده و با استفاده از نظرات کارشناسان طراحیهایی برای حل این مشکل داشته باشند یا حداقل به مردم اعلام کنند که راهی برای مقابله با این مشکل وجود ندارد؛ تا خیالمان راحت باشد که موضوعی تا این حد مشکلساز برای محیطزیست و مردم، به کل از دید مدیران دور نمانده است.