به گزارش تابناک از قزوین به نقل از صبح قزوین، سدهایی که در دهه هفتاد بر روی هر رود و هر نهر و جالب است حتی هر جوی آبی ساخته شد تا رئیس دولت وقت، سردار سازندگی ایران لقب بگیرد، کشور را در آستانۀ تبدیل شدن به کویری قرار داد که به زودی با فروپاشی زیست محیطی وحشتناکی مواجه میشد.
فروپاشی که خشکسالیهای دو دهه اخیر و ادامه نهضت حماسه آفرینِ سدسازی بر شدت و حدّت آن افزود تا رسید به سال 92 و ظهور دولت حسن روحانی.
دولت دکتر روحانی اما اولین دولتی بود که طی یک حرکت بسیار ارزشمند و تاریخی، ضمن وعدههای انتخاباتی به طور مستقیم از محیط زیست ایران و مرگ غم بار آن سخن گفت و وعدههای زیبا و بسیاری را در همین رابطه سر داد.
از آن جمله یکی احیای دریاچه ارومیهای بود که مرگ آن غریب الوقوع آن 6 میلیارد تن نمکِ سمّی را وارد ریههای 25 میلیون ایرانی ساکن در شمال غرب کشور میکرد و این یعنی تخلیۀ دو استان آذربایجانهای شرقی و غربی از سکنه و تهدید باقی استانهای همجوار و حتی تهدید خطرناک استان قزوین که در مسیرِ وزش بادهای سمّی قرار دارد.
بادهای سمّی و آلوده به نمک غلیظ که از محل سابقاً دریاچه و فعلاً نمک زار اورمیه نشأت میگیرد به راحتی میتوانند طوفانهای نمکی ایجاد کند و تودۀ خطرناکی از نمکهای سمّی را تا مرز استانهای قزوین و البرز برسانند. با این حال اما آقای روحانی به کرّات و با صراحت اعلام داشته بود: «دریاچه ارومیه را احیا میکنیم» اعلامی که صراحت و تکرّر آن از جانب رئیس جمهوری حقوقدان، خیال همه ما را آسوده کرده بود.
اما از دیگر وعدههای زیبا و زیست محیطی روحانی محافظت از جنگلها و مبارزه با پدیدۀ ریزگرد در استانهای کشور بود. وعدههایی که البته در تاریخ ثبت شد، هم تحقق یافتن آنها و هم تحقق نیافتن آنها.
قزوین در کانون بحرانهای زیست محیطی
در این بین قزوین اما دریا و جنگلی نداشت که مشمول وعدههای مستقیم رئیس جمهور شود با این حال به حدی درگیر در معضلات زیست محیطی ریز و درشت بوده و هست که خود از اصلیترین کانونهای بحران زیست محیطی در ایران محسوب میشود.
طی سالیان اخیر آب دریاچه اوان با کاهشهای نگران کنندهای مواجه بوده است، سفرههای زیرزمینی آب در اقصا نقاط قزوین روبه اتمام هستند تا جایی که نشست زمین سالهاست که در برخی از نقاط استان گزارش میشود، سیمان آبیک کماکان آلودگی خود را به خورد مردم آبیک میدهد و سودش را به مسئولین کرج؛
از همه مهمتر انتشار آلایندههای سوختی در نیروگاه شهید رجایی کماکان ادامه دارد حال آنکه 70 درصد از کل جمعیت استان در معرض مستقیم این آلایندهها هستند.
از سویی نیز دشتها و مراتع حاصلخیز استان هر روز شاهد استقرار صنایع دست دم چندمی هستند که بجای ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی تنها آلودگیهای جوی ایجاد و زیست بوم استان را تخریب میکنند؛. اکنون لازم است به این سیاهه، قانون ممنوعیت استقرار صنایع در شعاع 120 کیلومتری تهران را هم افزود.
قانونی که به موجب آن صنایع برای محافظت از جان مردم تهران به جان مردم قزوین افتادند و در عوض مالیات آنها نه برای ایجاد اشتغال، بیمارستان و ترمیم محیط زیست در قزوین که برای عمران و آبادانی در تهران هزینه شد.
اما رئیس جمهور در آغاز رقابتهای انتخاباتی اش از ضرورت به کارگیری «عدالت زیست محیطی و ترمیم آن» سخن گفته و رای گرفته بود. وعدهای که میتوانست بسیاری از معضلات زیست محیطی و در پی آن معضلات اقتصادی و اجتماعی را در قزوین مرتفع کند.
دانشجویان محیط زیست جلوتر از ابتکار
کسی که در رأس این وعدههای زیست محیطی رئیس جمهور قرار داشت و به عنوان مأمور تحقق آنها گماشته شد رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست، خانم نیلوفر یا همان «معصومه ابتکار» معروف بود.
در واقع این معصومه ابتکار بود که میبایست در کنار ده¬ها وعدۀ انتخاباتی حسن روحانی، وعدههای زیست محیطی وی را پیگیری و احتمالاً محقق میکرد.
اما حالا که زمان بسیار اندکی به پایان مدیریتِ دولت و معصومه ابتکار مانده است، دریاچه ارومیه حتی با بارشهای طبیعی و اجرای طرح مسخره و نبوغ آمیزِ انتقال فاضلاب ارومیه و تبریز به آن احیا نشد، غارت سفرههای آب زیرزمینی متوقف نشد، ریزگردها در خوزستان و حتی استانهای شمالی –از جمله قزوین- به اندازه 45 روز هوای آلوده خلق کردند.
اما جالب است که رئیس جمهور محترم و طرفدار محیط زیست، خود شخصاً از طرح فاجعه بارِ انتقالِ آب خزر به کویر سمنان – یعنی استان محل تولدش- و نابودی جنگلهای مازندان، جانانه دفاع کرد و در این بین زمانی که حتی دانشجویان محیط زیست هم متوجه پیامدهای فاجعه بار این طرح و این سخنان شده بودند، معصومه ابتکار در رأس سازمان محیط زیستِ دولت، سکوت پیشه کرد و چه بسا که خود پیگیر و مجری این طرح شد.
آیا آقای رئیس جمهور هنوز نمیداند که ریاست جمهوری ایران در مقام طایفه گرایی نیست و استان محل تولدش نیز ذاتاً یک بیابان لم یزرع است؛ پس چرا باید دریا خزر و جنگلهای مازندران و گیلان را با حیف و میل بودجۀ دو سال کشور، قربانی سرسبز کردن کویِر لم یزرعِ سمنان کرد در حالی که آبِ قزوین غارت شدۀ تهران است و کشاورزی و معیشت در این استان در حال رسیدن به مرزهای اضمحلال؟
اما رئیس جمهور محترم حقوقدان است و از انگلستان دکتری حقوق گرفته، بنابراین اگر از تبعیض قائل شدن وی بین استان محل تولدش و دیگر استانهای کشور صرف نظر کنیم، شاید بیراه نباشد که به ایشان حق بدهیم که چندان در مسائل زیست محیطی مانند مسائل حقوقی، مدیریتی، اقتصادی، سیاسی، هنری و فرهنگی، ورزشی، زنان، حقوق بشر و... متبحّر نباشند.
اما خانم ابتکار چطور؟ آیا وی هم متوجه ابعاد فاجعه بار انتقال آب خزر به سمنان نیستند؟ آیا نمیداند بزودی کشاورزی قزوین و به تبع آن اقتصاد و امنیت غذایی کشور به مرز اضمحلال خواهد رسید؟ آیا نمیدانند که نمکهای سمّی دریاچه ارومیه با ریهها، چشم ها و پوست های 25 میلیون ایرانی چه میکند؟
طبیعتاً میداند چون وی دکتری ایمنی شناسی دارد. اما سئوال اینجاست: خانم ابتکار دقیقاً طی این بیش از 3 سال، چه کرده است؟ خروجی سازمان محیط زیست برای حل بحرانهای زیست محیطی کشور چه بوده؟
البته کسی از ابتکار توقع ندارد که طی سه سال مثلاً 20 درصد و یا نه! حتی 2 درصد از دریاچه ارومیه را احیا کند، بر مشکلات ناشی از ریزگردها فائق آید و دستکم چند طرح را برای ساماندهی بحران آب پایه گذاری کند.
واقعاً همه این خواستهها مطالبات غیرمنطقی و خارج از توان ایشان است و کسی توقع تحقق آنها را ندارد اما دیگر در اجرای طرح عوام فریبانه انتقال فاضلاب تبریز و ارومیه به دریاچه ارومیه و انکار بحران آب در قزوین و تلاش برای اجرای انتقال آب خزر به بیابان سمنان چه توجیه و حکمتی وجود دارد؟
آیا معصومه ابتکار محیط زیست ایران را شوخی فرض کرده است؟
خانم ابتکار، ورزش کردن در پارک با همراهی خانمهای محل، هدیه دادن سبزیهایی که لطف کرده خودتان شخصاً در باغچه منزل کاشته اید، آزاد کردن کفتر چاهی از قفس و گفتن این جملات گوهر بار که «سیگار بد است» و «سیگاری خوب نیست» دستاوردهایی نیست که با آنها بتوان سد راه 6 میلیارد تن نمکِ سمّیِ دریاچۀ ارومیه شد.
مگر اینکه رسماً محیط زیست ایران را شوخی فرض کرده باشید کمااینکه اجرای طرحهای نبوغ آمیز، شو و حرکات نمایشی در این سه سال نشان داد که از قضا دولت و سازمان حفاظت از محیط زیستش، رسماً محیط زیست ایران را شوخی فرض کرده اند. شوخی که با استفاده از آن میتوان هر چهار سال به چهار سال رأی جمع کنند.
اما بدانید که آن 6 میلیارد تن نمکِ دریاچۀ ارومیه و آن 25 میلیون ریه و چشمی که باید میزبان آن 6 میلیارد تن نمک سمی باشد هرگز با احدی شوخی ندارند و اکنون 10 ماه به پایان دولت تدبیر و امید مانده. قطعاً این ده ماه و پایان آن موعدی خوبی است برای پاسخ دادن به این پرسش که آیا در 4 سال معصومه ابتکار محیط زیست ایران را شوخی فرض کرده بود؟