نگارنده قصد قضاوت در خصوص رفتن یا ماندن استانداران کشور بخصوص جبارزاده استاندار آذربایجان شرقی را ندارد که خود مجال مفصلی برای طرح دقیق موضوع می طلبد.
یقینا نقش استانداران در چارچوب فعلی سیاسی کشور که به سمت تمرکزگرایی شدید حرکت کرده است و امروز نیز یکی از سانترالیست ترین نظامات سیاسی دنیا به شمار می رود، کمتر از آن چیزی است که بتوان شرایط کلی استان را به شخص استاندار منوط کرد. هرچند شخص استاندار چند کارکرد ویژه دارد که با اتکای به آنها می تواند مسیر پیشرفت استان را به سمت جلو رهنمون سازد اما در کل بازهم تاکید می گردد، سیستم کلی کشور در پیشرفت یا عدم پیشرفت استان ها بیشتر نقش دارند تا مدیریت بومی.
تغییر استانداران لرزان
باری سخن از این نبود. اصل مطلب این بود که رییس جمهور در 24 امین ایستگاه سفرهای استانی قرار بود در 20 آبان به سمنان برود که این سفر لغو می گردد. بعد از یک هفته خبر تغییر دو استاندار از رسانه ها منعکس می گردد.
حسام الدین آشنا، مشاور فرهنگی رییس جمهور یک بار، درمصاحبه ای اظهار داشته بود، این که زمام وزارت کشور به فردی از اصولگرایان سپرده شده است نشان از عزم فراجناحی بودن دولت دارد.این سخنان البته سریعا توسط فیلسوف گوی دولت، جناب نوبخت که به استخدام حساب و کتاب شده کلمات شهره اند، تکذیب گردید . در بخش دیگری از سخنان آشنا اشاره شده بود که وضعیت برخی از استان ها در سفرهای استانی نشان می دهد که در برخی از آنها نیاز به تغییر وجود دارد.
بالانس لاریجانی در کشور
حال این جملات را در کنار این موضوع قرار می دهیم که انتخاب
استانداران زیر نظر وزارت کشوری است که متولی آن یک اصولگرا است. نماینده تام علی
لاریجانی در دولت. رحمانی فضلی ،که از
دیوان محاسبات مورد پسند لاریجانی ها بوده ، قرار بود بالانس بین مجلس و دولت و
البته بین دولت و اصلاح طلبان را برقرار نماید. او در انتخاب استانداران هرچند
خواست این بالانس را انجام دهد اما در بسیاری از مواقع نه حرف نمایندگان را شنید و
نه وقعی به خواست استخوان بندی های اصلاح
طلبان گذاشت.
گزینه های استان
مثلا در مورد استان ما جبارزاده سومین گزینه مطرح بود. چرا که نمایندگان فرد دیگری را مطرح کرده بودند و اصلاح طلبان نیز هرچند دو تیره، اما آنها نیز فردی غیر از جبارزاده را مطرح می نمودند.
بخشی از آنها سبحان اللهی چی شده بودند و امثال مولوی به دنبال سعید فائقی .... اما قرعه کار به نام جبارزاده افتاد.
استانداران هرچند در بدو کار خود مجری سیاست های کلان ابلاغی دولت هستند اما هر کدام در بستری از مشکلات به ارث مانده از سالهای پیشین این تلاش ها را انجام می دهند واین خود بزرگترین عامل موفقیت یا عدم موفقیت آنهاست. از طرفی درخواست های نمایندگانی که تنها دو سال از عمر سیاسی شان باقی است و در دوسال آخر دولت قبل بسیاری از مطالبات شهروندان به تیر اجابت نخورده است، نیز بر دوش استانداران جدید سایه می اندازد.
دو سوی معادله تغیییر
حال دو بال معادله تغییر استاندار در کشور حاضر شدند. از یک سوی نمایندگان مجلس( که اغلب در مشی سیاسی دیگری هستند) بر پیگیری مطالبات خود اصرار می ورزند از طرف دیگر اصلاح طلبانی که هشت سال کنج عزلت احمدی نژادی گریزی انتخاب کرده بودن(خیلی هاشان بالاجبار)، امروز برای سوار شدن در قطار دولت برای ارائه خدمت مصر هستند.(بعنوان نمونه دوگانگی های سیاسیون استان مازندران در استقبال از روحانی را ببینید) و همه نیک می دانند این قطار نه ظرفیتی برای همه دغدغه مندان دارد و نه امکان چنین امری موجود است.
این دوبال، نمایندگان و اصلاح طلبان در قزوین و سمنان به هم رسیده اند . اما آیا می توان پیش بینی کرد که ناراضیان اصلاح طلب استان ما و نمایندگان اصولگرای آذربایجان شرقی را، در خواست تغییر جبارزاه به تقاطع پاستور برساند؟
پیشگویی؟!
هرچند پیشگو نیستیم اما فعلا که در استان ما با اینکه ارومیه احیا نشده ، هنوز هم سخن از حق و حقوق تراکتور است و برنامه فیتیله.حتی از انتخابات مجلس هم زیاد خبری نیست چه برسد تغییر استاندار.