رئیس انجمن جایگاهداران شهرستانهای کازرون، نورآباد و فراشبند به خبرنگار تابناک در فارس می گوید:آن روزها، روزهای پرالتهاب و آشوبی بود. آتش فتنه، دامن کازرون را هم گرفته بود و دلها را آزرده کرده بود. من به عنوان صاحب یکی از پمپ بنزینهای شهر، شاهد خسارات جبرانناپذیری بودم که به اموالم وارد شده بود.
علیرضا دادخواه ادامه می دهد:بیش از ۸۵ درصد جایگاهم سوخته و خاکستر شده بود. در آن روزهای سخت و پر از یأس و ناامیدی، یک تماس تلفنی زندگیام را تغییر داد.
وی می گوید:تماسی از دفتر امام جمعه کازرون، حجتالاسلام محمد صباحی. باورم نمیشد که ایشان قصد دارند با من، یک فرد عادی و ناراحت، ملاقات کنند. در ابتدا، دل خوشی به این دیدار نداشتم. اما اصرار ایشان و لحن مهربانشان مرا ترغیب کرد تا در جلسه حاضر شوم.
آن جلسه، برای من فراموشنشدنی بود. امام جمعه با صبر و حوصله به حرفهایم گوش داد و با مهربانی سعی کرد دل مرا آرام کند. ایشان به من گفتند که اتفاقی که افتاده، ناخواسته بوده و نباید اجازه دهیم که این اتفاق، بر زندگی روزمره مردم کازرون تأثیر بگذارد. صحبتهای ایشان، آنقدر بر من اثر گذاشت که تصمیم گرفتم با تمام توانم، جایگاه کاملا سوخته را بازسازی کنم.
دادخواه می گوید به ایشان قول دادم که ظرف مدت سه روز، جایگاه را دوباره راهاندازی کنم. و به قولم عمل کردم. وقتی جایگاه را بازسازی کردم، از ایشان دعوت کردم تا در مراسم افتتاحیه حضور پیدا کنند. ایشان نیز با روی باز دعوتم را پذیرفتند.
از آن روز به بعد، رابطه صمیمانهای بین من و امام جمعه کازرون شکل گرفت. ایشان انسانی وارسته، مهربان و مردمدار بود. همیشه به فکر مردم بود و برای حل مشکلاتشان از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد.
رئیس انجمن جایگاهداران شهرستانهای کازرون، نورآباد و فراشبند می گوید: یکی از خاطرات شیرینی که از ایشان دارم، مربوط به سفرم به خارج از استان است. قبل از سفر، به دیدار ایشان رفتم. ایشان با مهربانی، دو جلد قرآن و سوغاتی کازرون به من داد تا برای فرزندانم ببرم. این هدیه، نشان از لطف و بزرگواری ایشان بود.
خبر شهادت این انسان وارسته، مرا بسیار متأثر کرد. ایشان یکی از دوست های صمیمی من و مردم کازرون بود و به من یاد داد که چگونه در سختترین شرایط، امیدوار باشیم و به آیندهای روشن بیندیشیم. یاد و نامشان همیشه در قلب من زنده خواهد ماند.
انتهای پیام/س