گاهی در عزل و نصب‌هایی که در پست‌های مدیریتی استان فارس روی می‌دهد، مسائلی رخ داده که انسان را به درنگی همراه با شبهات گوناگون دچار ساخته، در نتیجه برای شفاف شدن موضوع، مجبور به واگویه تاریخ می‌شویم.
کد خبر: ۳۸۲۲۱۸
تاریخ انتشار: ۰۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۰ 22 February 2017
خبرگزاری فارس نوشت: چندی پیش برای چند شهرستان فارس بخشدارانی بانو منصوب شدند آن‌هم تنها چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری دوره دوازدهم که به نظر نگارنده هر چند که طبق معمول این حرکت با به‌به و چه‌چه‌هایی از این جنس که این دولت توان زن را نادیده نمی‌گیرد و فلان و بهمان، همراه شد اما به نظر می‌رسد بیشتر از آنکه به زنان و نیازها و خواسته‌های اصلی آنان توجه شود، نیت‌های سیاسی انتخاباتی آن‌هم با روکش جنسیتی! در این عزل و نصب‌ها دخیل بود.

شوربختانه ما هر حرفی در اینجا بزنیم با واکنش‌های شدیدی روبه‌رو می‌شویم که شما مخالف حقوق زنان هستید و نمی‌خواهید آنان در امور مملکت مشارکت داشته باشند و حرف‌هایی از این جنس و یا اینکه زن و مرد برابر هستند و مردها حق زن‌ها را خورده‌اند و... که به دلیل نشناختن جایگاه اصلی زنان در ساختن یک جامعه متعالی، از این قبیل سخنان طبیعی است به‌ویژه اینکه تحولات 200 ساله اخیر در اروپای صنعتی و بهره‌کشی از نیروی کار ارزان در آن وادی در استثمار رسمی زنان، موجب شده که آنان برای اینکه به سبب این جنایتی که در حق زن مرتکب شدند، زیر سؤال نروند، به‌ظاهر با شعارهای ظاهری در دفاع از حقوق زن و اینکه او باید در جامعه نقش ایفا کند، به بهره‌کشی خود ادامه دهند و با هجمه رسانه‌ای بر این جنایت سرپوش بگذارند، کاری که در تمام فجایع انجام می‌دهند.

امروز در مغرب‌زمین که مدعی تمدن و رعایت حقوق زن است، اگر به زن به شکل یک جنس تبلیغاتی نگاه کرده شده که مانند سایر کالاها خریدوفروش می‌شود (با عذرخواهی از بانوان پاک‌دامن میهن) با نگاهی گذرا به تاریخ اروپای صنعتی به‌خوبی پی می‌بریم که دلیل این‌همه اتفاقات ناخوشایند علیه زنان از کجا آب می‌خورد.

زمانی که کارخانه‌داران صنعتی اروپا بر مبنای تفکر کثیف و استثماری نظام سرمایه‌داری تنها به فکر پرپول کردن جیب خود بودند، به این صرافت افتادند که برای بهره‌وری بیشتر و درآمد بالاتر، از نیروی کار ارزان استفاده کنند و در این راستا قربانی درجه ‌یک آنان، زنان بیچاره شدند تا بیشترین کار را از آن‌ها کشیده و کم‌ترین دستمزد را به آن‌ها پرداخت کنند و به‌این‌ترتیب جای مرد و زن را عوض کردند و مرد را در خانه نشانده و زن را به کارخانه بردند و روح لطیف و مادرانه زن را که فرزندان و همسران به آن نیاز داشتند، تبدیل به یک روح خشن و مردانه کردند.

اما اینجا سرمایه‌داران پول‌پرست، با یک مشکل دیگر مواجه بودند، آن‌هم فرزندان این زنان بی‌نوا بود و باید فکری به حال آنان می‌کردند؛ به همین سبب جنایتی دیگر رخ داد و مکان‌هایی را به‌عنوان مراکز نگهداری از کودکان زنان شاغل به وجود آوردند تا آن‌ها بچه‌های معصوم خود را که نیاز به مهر و محبت مادرانه داشتند به این مراکز سپرده و پس‌ از آن به کارخانه‌ها بروند و کار کنند.

اینجا اتفاقی که افتاد این بود که مرد بیکار و زن در کارخانه با کمترین حقوق استثمار شد و بچه‌ها نیز در مهدهای کودک‌ خدا می‌داند بدون حضور پدر و مادر چه بلایی سرشان آمد و درنتیجه خانواده غربی این شد که همگی می‌بینیم، یک گسست وحشتناک که با گذشت نزدیک به دو قرن هنوز غرب نتوانسته این شکاف ژرف را پر کند و خانواده‌هایی متلاشی که نه پدر و مادر در جایگاه والای خود هستند و نه فرزندان حسی به والدین خود دارند.

قصد بنده اینجا روایت آنچه معلوم و مشخص است، نبود اما برای پی بردن به ریشه‌های برخی حرکاتی که امروز در کشور می‌بینیم و شوربختانه در گذشته و در دولت‌های قبل نیز دیده شد، چاره‌ای نداریم جز به بازگویی تاریخ تا بدانیم مصیبت‌هایی که امروز داریم ریشه در کجاها دارد، به‌عنوان نمونه این بحث را راجع به بانوان مثال زدیم تا مقداری مطلب برایمان روشن شود که برخی حرکات به‌ظاهر زیبا و فرمی را به همین راحتی‌ها نپذیریم.

در نظام جمهوری اسلامی ایران که برگرفته از تعالیم ارزشمند وحی و انبیای الهی است برای تمام ارکان جامعه و انسان‌ها تکالیفی وجود دارد که اگر هرکسی در سر جای خود قرار گیرد و وظیفه‌اش را درست انجام دهد، رفته‌رفته جامعه به سمت تعالی و پویایی رفته و درنهایت انسان همانی می‌شود که به‌جز خدا نبیند نه اینکه زن را به کار مردانه وادار کنیم و مرد را درجایی که زن باید باشد قرار دهیم که امروز در کشور این پدیده زشت و غیر اسلامی را به‌وضوح می‌بینیم به‌ویژه در شرکت‌های خصوصی که بانویی را به حداقل دستمزد به کار گرفته و از این وضعیت آشفته نهایت سوءاستفاده را می‌کنند و پسران بیکار نیز خانه‌نشین شده و به انواع مصیبت‌های اجتماعی دچار می‌شوند.

اینکه بانوان در فعالیت‌های اجتماعی مشارکت داده شوند امر بسیار پسندیده‌ای است و در برخی شغل‌ها اگر نباشند شاید کار هم آن‌طور که باید پیش نرود؛ چه کسی منکر این است که شغل‌هایی مانند پرستاری و... با توجه به ساختار آمیخته به مهر و محبت زنان که خداوند این ودیعه را در درون آنان نهاده است، شایسته بانوان نیست؟ بی‌گمان کسی منکر نیست اما بحث بر سر این است که ما برای زن چه تعریفی داریم؛ آیا بدون اینکه لطافت و روح مادری و نقش عظیم و شگفت انگیزش را در ساختن خانواده‌ای متعالی و جامعه‌ای پویا در نظر بگیریم، باید وی را به کارهای سخت مردانه وادار کنیم که هیچ تناسبی با ساختار وجودی‌اش ندارد و بعد هم خوشحال از این اشتباه مضحک، ندای رعایت حقوق زن و ازاین‌دست شعارهای فانتزی غربی که هیچ محتوایی ندارد سر دهیم و هورا بکشیم؟

آیا تجربه تلخ زن غربی در این دو قرن استثمار حقوق زنان با استفاده از همین مکانیسم‌های فرمی و شکلی و فانتزی که پوک و بی‌محتوا بوده و جز اینکه زنانگی زن را گرفته و وی را تبدیل به یک مرد خشن کرده و به همین ترتیب لطف و لطافت از جامعه رخت بربسته است، برای ما کافی نیست؟ آیا ما نباید از تاریخی که زنده روبه‌روی ما است درس بگیریم؟

امروز غرب نسخه شومی را که برای زنان جامعه خودش پیچید و تمام هستی زن را از او گرفت، برخی اصرار دارند که برای بانوان جامعه ما بپیچند که البته سال‌ها است که با کمال تأسف پیچیده‌اند و زنان جامعه ما از این ظلمی که در حق آن‌ها شده خبر ندارند که البته حق هم دارند چراکه استثمارکنندگان حقوق زن طوری مسئله را جلوه می‌دهند که در نگاه اول ایده‌هایشان به‌ظاهر زیبا و حامی حقوق بانوان جلوه می‌کند درحالی‌که مانند همان مار خوش‌خط‌وخالی بوده که باطنی زهرآمیز و آمیخته به شرنگی کشنده است.

حرف و مطلب راجع به مسائل مربوط به بانوان را نمی‌شود در چند صفحه نگاشت و انتظار داشت حق مطلب آن‌گونه که باید، ادا شود چراکه ما با کسی روبه‌رو هستیم که قرار است وظیفه پیامبری بر عهده او باشد یعنی انسان‌سازی و جامعه‌سازی و باید گفت که اسلام چنین مقام والایی را برای زن در نظر گرفته و قدر و قیمت وی را تا این حد بالا برده است.

پیامبر مکرم اسلام حضرت محمد (ص) که عالم هستی به سبب وجود نازنینش شکل گرفت، در جامعه عقب‌افتاده حجاز آن زمان (که این زمانش نیز توفیری با آن نمی‌کند!)، چنان با احترام با دختر بزرگوارشان حضرت فاطمه زهرا (س) برخورد می‌کنند و ایشان را (ام ابی‌ها) و یا مادر پدرها می‌خوانند که نظیر این رفتار آمیخته با مهر و محبت و وقار را در هیچ کجای عالم شما نخواهید دید و همین می‌شود که مقام فاطمه (س) با انبیای الهی پهلو می‌زند، آن‌هم در جامعه‌ای که دختران را زنده‌به‌گور و وجود آنان را مایه ننگ و نکبت برای خود فرض می‌کردند!

پیامبر مهربان ما در چنین جامعه‌ای عقب‌افتاده، مقام زن را چنین بالا می‌برد تا به همگان ثابت کند که زن وجودش در این دنیا سبب خیر و تعالی انسانی است و باید او را تکریم کرد نه استثمار، آن‌هم به شکل‌های گوناگون با رنگ و لعاب‌های ظاهری و پوچ و بی‌محتوا که نمونه کامل آن را در دو قرن اخیر در جامعه غربی دیده‌ایم و باید برای زنان آن وادی گریست که عده‌ای پول‌پرست سرمایه‌دار برای پر کردن جیب‌های گشادشان، نخست زن را قربانی کرده و حیا و عفت و نجابت او را لکه‌دار کردند.

حرف ما اینجا صرف دادن یک پست و منصب به شخص خاصی نیست بلکه مسئله بسیار عمیق‌تر از این حرف‌ها است؛ حرف ما این است که ما به‌جای رفتن راه‌هایی که می‌دانیم آخرش بن‌بست و تجربه‌ای تکراری است، ببینیم که اسلام انسان‌ساز درباره حقوق زن چه می‌گوید؟ آیا ما حقوق آن‌ها را رعایت کرده‌ایم؟ آیا در این 38 ساله انقلاب با سپردن مسؤولیت‌های مردانه به آنان به دلیل سیاسی‌کاری‌های انتخاباتی، شأن و جایگاهشان را لحاظ کردیم یا اینکه مانند همان غربی‌ها از این مسئله سوءاستفاده ابزاری را مدنظر داشتیم؟ تا برایمان در چند ماه مانده به انتخابات رأی جمع کنند.

البته تنها خدا می‌داند که پشت نیت‌های ما چه مواردی نهفته است که امیدواریم هرچه هست به نفع دنیا و آخرتمان باشد، اما بیاییم از تاریخ زنده پیش رویمان درس بگیریم و برگردیم به آموزه‌های انسان‌ساز الهی و اگر نیت ما رشد و تعالی انسان است، دل بسپاریم به خالق انسان؛ مگر نه این است که او ما را آفریده؟ پس از ساختار وجودی ما نیز بیشتر آگاهی دارد تا کسانی که برای ما نسخه می‌پیچند آن‌هم از جنس اومانیستی که خطاها و اشتباهاتش بی‌شمار است و همین تفکر غیرالهی بلایی بر سر خانواده در غرب آورده که سرانش هرچه می‌کنند قادر به جمع‌وجور کردن آن نیستند.

آیا این تصاویر زنده را ما نمی‌بینیم؟ یا خودمان را به ندیدن می‌زنیم؟ که به نظر می‌رسد این دومی ارجح بوده، چراکه مسئله به‌قدری هویدا است که نیاز به تذکر ندارد و اگر از این عبرت‌ها درس نگیریم باید تبعات وحشتناک آن را نیز بپذیریم، همان‌گونه که جامعه ما به سبب تفکرات بسیار اشتباه برخی افراد شیفته و خودباخته رنگ و لعاب غرب که شوربختانه ظاهری اسلامی هم داشتند، در حال پرداختن هزینه‌های سنگین است و چه هزینه‌ای از این سنگین‌تر که مبانی انسان‌ساز انقلاب را رها کرده و کشور را به سمتی بردیم که ارزش‌ها تبدیل به ضد ارزش شد که البته این حرف برای مسؤولانی که ایران وطن دومشان محسوب شده! و مأوای اصلی‌شان اروپا و آمریکا است و برای پستی که در ایران دارند مجبورند هرازگاهی در این مملکت باشند! بی‌گمان حرف خنده‌داری است.

امروز اگر ارکان خانواده متزلزل شده و جایگاه پدر و مادر و فرزند و احترام متقابل رخت بربسته و جای آن گستاخی و بی‌ادبی و هزار نکبت دیگر گریبان‌گیر برخی خانواده‌ها شده چه دلیلی جز این دارد که ما از مبانی خود دور شده‌ایم؟ جایگاه مادر امروز در خانواده‌ها کجاست؟ پدر چه جایگاهی دارد؟ پسران بیکار در خانه چه می‌کنند؟ دختران به استثمار رفته که قرار است روزی نقش مهم مادری را ایفا کنند، در شرکت‌ها و دفترها با کمترین حقوق چه دسته‌گلی بر سر این جامعه می‌زنند جز اینکه کارفرماها نهایت سوءاستفاده را از این آشفته‌بازار می‌کنند و روزبه‌روز بر آمار پسران بیکار اضافه می‌شود.

این‌ها و صدها مشکل کشور ریشه در همان تفکرات اشتباهی دارد که این انقلاب قرار بود از 38 سال پیش با آن به مبارزه پردازد و از تبدیل‌شدن جامعه اسلامی به تکرار تجربه‌های تلخ یک کشور غربی جلوگیری کند، کشورهایی که به شهادت مردم خودشان عامل فروپاشی خانواده‌ها را تحریف شخصیت زن در آن بلاد می‌دانند و اندیشه‌های امام خوبی‌ها خمینی عزیز نیز این نکات را به ما گوشزد کرد؛ اما چه سود که برخی آقایان چنان شیفته و خودباخته رنگ و لعاب‌های پوچ و بی‌محتوای غرب هستند که هیچ‌گاه حاضر نشدند این مبانی اصیل را ببینند و این عبرت نگرفتن‌ها درنتیجه این شد که می‌بینیم و البته گویی عبرت نگرفتن‌ها سابقه‌ای به بلندای تاریخ دارد که علی (ع) نیز 14 قرن پیش گفت:

«چقدر عبرت‌ها بسیار است و عبرت گیرنده کم».

و همگان باید بدانیم:

هر که نآموخت از گردش روزگار    هیچ نآموزد ز هیچ آموزگار
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار