برای 175 غواصی که دست بسته زنده به گور شدند
دیروز خبرآوردندصد‌وهفتاد‌وپنج غواص شهید کربلای چهار را تفحص کرده‌اند. دست‌بسته و بی‌زخم. زنده‌به‌گورشان کرده‌اند. لابد نیمه‌شبی زمستانی، روی خاک‌های تبدارِ فاو، دشمن گلوی فاجعه را دریده است.کاش امشب، کسی برود سرِ خاکِ مادر. شمعی روشن کند برایش. قاب عکس قاسم را بردارد و بگوید: دیگر رسید. رسیدنش مبارک.
کد خبر: ۳۸۰۵۹
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۰ 23 May 2015

تابناک فارس:

قلب هایی که زیر آب برای ایران تپیدند؛زیر خاک پای وطن ایستادند...

یکم.
تا سه چهار سالِ اول، زنگ خانه را که می‌زدند، پا‌برهنه می‌دوید توی حیاط. قرار نداشت؛ عکسش را همه‌جا، از صف‌نانوایی و جلسه‌ی‌قرآن و عزا و عروسی می‌برد با خودش. غروب‌ها، حیاط را آب و جارو می‌کرد و می‌نشست روی پله‌ی سومِ خانه و به درخت‌های کهنه‌ی نارنج خیره می‌ماند. با زن‌های محل، حلوا درست می‌کردند وشیرینی پنجره‌ای می‌دادند دست بچه‌های محل که عصرها کوچه را می‌گذاشتند روی سرشان. شب که می‌آمد توی اتاق، آرام زیر لب، برای قاسم لالایی‌های غمگین شمالی می‌خواند و تصورش می‌کرد کهگوشه‌ی زندانِ عراقی‌ها مانده است و دارد از لای پنجره‌یِ کوچکِ سلولش ماه را نگاه می‌کند. با بغض، چشمان خیس‌اش را پاک می‌کرد و دست می‌کشید روی قاب عکس قاسم.

دوم.
ده سال که گذشت، عکس قاسم را گذاشته بود روی طاقچه. نه نامه‌ای، نه زنگی، نه خبری. غروب‌های پنج‌شنبه، دخترش می‌آمد دنبالش و می‌رفتند امامزاده ابراهیم؛ سرِ قبر محسن. رفیق بودند. با هم اعزام شده بودند کربلای چهار. حالا دو سال بود محسن برگشته بود و قاسم نه. می‌نشست بی‌صدا کنار سنگ قبر سفید محسن .یک شیشه گلاب بر‌می‌داشت و سنگ را،آرام و با وسواس می‌شست.
گاهی می‌رفت سراغ لباس‌های قاسم. برشان میداشت و بو می‌کشید. آن وقت‌ها بود که هوا پر می‌شد از عطر پسرش. از میان نرده‌ها نگاهش می‌کردم. لباس‌ها را بو می‌کرد، توی تاریکی درِ گوشِ عکس قاسم حرف می‌زد و بلند‌بلند می‌خندید.

سوم.
بیست سال که گذشت، دیگر فقط غروب‌های جمعه، هوا که سنگین
می‌شد، وقتِ دعای سمات، کشان‌کشان می‌آمد دمِ در. لامپِ صد کوچک را روشن می‌کرد تا قاب عکس قاسم که حالا گذاشته بودند بالای در، روشن شود. همسایه‌های قدیمی رفته بودند. خانه‌ها جایشان را داده بودند به آپارتمان‌های بلند و بی‌قواره. همسایه‌های جدید، پیرزنی را می‌دیدند که هر عصر جمعه، از میان روزهای رفته می‌آمد کنارِ در، لامپ صد کوچکِ خاک‌گرفته را روشن می‌کرد، هوا را با حسرت بو می‌کشید و ساعت‌ها، به خالیِ کوچه، خیره می‌ماند.

چهارم.
وصیت کرده بود عکس قاسم را بگذارند بالای قبرش. می‌گفت بعد از سی‌سال، هیچ‌جا را نمی‌شناسد و گم می‌شود لابه‌لای شلوغی‌های این شهر بی‌در وپیکر.می‌خواست نشانی بگذارد برای پسرش. وصیت کرده بود روی قبرش ننویسیم مادر شهید. کدام شهید؟ می‌گفت قاسم بیاید ببیند مادرش این سی‌سال فکر می‌کرده پسرش شهید شده، دلگیر می‌شود. چه می‌فهد سی‌سال زندگی کردن با یک قاب عکس کوچک یعنی چه؟

قلب هایی که زیر آب برای ایران تپیدند؛زیر خاک پای وطن ایستادند...

پنجم.
دیروز خبرآوردندصد‌وهفتاد‌وپنج غواص شهید کربلای چهار را تفحص کرده‌اند. دست‌بسته و بی‌زخم. زنده‌به‌گورشان کرده‌اند. لابد نیمه‌شبی زمستانی، روی خاک‌های تبدارِ فاو، دشمن گلوی فاجعه را دریده است.
کاش امشب، کسی برود سرِ خاکِ مادر. شمعی روشن کند برایش. قاب عکس قاسم را بردارد و بگوید: دیگر رسید. رسیدنش مبارک.

قلب هایی که زیر آب برای ایران تپیدند؛زیر خاک پای وطن ایستادند...
کاوه راد
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۳
یه ایرونی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۲
روحتون شاد!!!
التماااااس دعا.
رضوان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۳
در مسلخ عشق جز نكو را نكشند ...
راضیه
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۳
ای بابا گریه مون انداختین. بیچاره مادر قاسم و بیچاره همه ی مادران قاسمهاا
رفیق شهدا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۳
مزاکر کننده گان بدانید که روح این شهیدان وهمرزمانشان ناظر بر اعمال شماست اگر راه عزت را در پیش بگیرید دعاگو وپشت وپناه شمایند وگر نه فقط یک آه شان کافیست که ذلت دنیا وآخرت نصیبتان گردد.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۳
دردناک بود برای تک تک همه ی ایرانیان ، بازهم بروید سنگ این اعراب رو به سنیه بزنید...........؟؟؟؟؟؟
مسعود وکیلی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۳
............... اون همه عزیز رو نادیده گرفته وبااین عربهای بی صفت وهیچی نداردست مودت و دوستی درازکردید ودرپشت پرده باهم تبانی میکنیدبیچاره این مردم ساده لوح...
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۳
روح شهدای عزیزمان با ارواح طیبه صلحا محشور باد.
سعودی ها و بعثی ها در تمام طول تاریخ با ایرانیان مشکل داشته و دارند. صدام در لحظه اعدام علیه مردم ایران شعارهایی داد که عامل فتنه های امروزی است.
فاطمه
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۴
تنها میتونم بگم خداکنه شرمنده خون شهدا نشیم.
علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۴
مرگ بر صدام خون اشام مرگ بر کسانی که پشت صدام ایستادند تا ما بهترین جوانان وطن را از دست بدهیم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۶
تنهامیتوونم بگم شهداشرمنده ایم.مرگ برامریکا،انگلیس
youtab
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
وجود این قیور مردان موجب سربلندی میهن ماست.اینشاالله در قیامت با این شهدا محشور گردیم.
youtab
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
وجود این قیور مردان موجب سربلندی میهن ماست.اینشاالله در قیامت با این شهدا محشور گردیم.
سعیر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۴
آقایی که در مورد عربها بد نوشتی.خوب به عکسها نگاه کن یه عرب که شما میگیدداره تابوت شهدا را تشعیع میکنه.جنایت مرز نداره.عربهای خوزستان هم هموطنای ماهستند که در جنگ بیشترین آسیب را دیدند
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار