براي خوشبخت شدنمان چشم به راه آينده ایم و در نتيجه هرگز خوشبخت نخواهیم شد .خوشبختی را باید درست تعریف کنیم و عمیقا مفهوم آن را برای خود تبیین کنیم .ما زندگي نمي كنيم و در خیال خود به اميد زندگي نشسته ايم. دانم يكي از علل خوشبخت نبودن ما انسانها سرمايه گذاري بیش از اندازه افکار بر نوع و چگونگی چینش آينده است .نتیجتا در چرخه تبدیل حال مستمر و بی هدف به گذشته ی نامطلوب گذران عمر میکنیم و حسرت میخوریم...!
چه بسا روزهایی که دنبال خوشبختی بودیم.تاسف باید خورد که همان روزهایی که در تقلای خوشبختی سپری شد ، همان خوشبختی بود...! انسان ها زندگي نمي كنند و از زمان حال خود لذت نمي برند چرا که پيوسته منتظر حوادث مطلوب آينده اند.
در اذهان خود ترسیم می کنند که وقتي ازدواج مي كنند خوشبخت خواهند شد. که وقتي شغل بهتري بدست آورند به خوشبختي خواهند رسيد. که وقتي پول خريد خانه را پرداختند، که وقتي بچه هايشان را راهي دانشگاه كردند و نهایتا وقتي كاري را به اتمام رساندند و پيروز شدند آنوقت است كه به خوشبختي خواهند رسيد .ای کاش میدانستند این تسلسل پایانی ندارد.
اين افراد بدون استثناء مأيوس مي شوند چرا كه خوشبختي يك عادت ذهني و یک برداشت ذهني موهومی است که بر روی آن متمرکز شده اند . اگر آن را ياد نگيريم و همين حالا روي آن تمرين نكنيم هرگز تجربه اش را نخواهيم كرد. اگر قرار است خوشبخت شويم بايد خوشبخت باشيم. و انسانها را برای خودشان دوست داشته باشیم نه برای خودمان و این یک اصل می باشد که خوبی کنی خوبی میبینی و همیشه به آن پایبند هستیم و خواهیم بود .
همه روزه يادآوري خاطرات و انديشه هاي خوب و دلچسب را تمرين میکنم، چرا كه اين كار مرا در انجام كارهايم كمك مي كند. من وقتی می خواهم حال بهتري داشته باشم احساسات لطيف و خير خواهي و مثمر ثمر بودن را در انديشه خود زنده میکنم . و اين كار را مثل ورزش صبحگاهي بطور مرتب انجام میدهم و زمانم را دائما به اين ورزش رواني اختصاص میدهم .
تصوير ذهني و عادتهاي انسان با هم ،عجین و در ارتباط هستند. با تغيير يكي از آنها ديگري هم خود به خود تغيير مي كند. وقتي آگاهانه عادت بهتري در خود ايجاد مي كنم تصوير ذهني جديدي جاي عادات قديمي را مي گيرد و انگاره جديد را در ذهن خودپرورش مي دهم .
جالب است بدانيد كه بیشترین رفتار و احساسات افراد ناشی از عادت و روزمرگی است و آن را به عنوان الگو در ذهن خود ثبت کرده اند و من هم در کنار این انسانها و متاثر از آنها هستم .نوازنده پيانو براي زدن مضرابها به تصميم گيري نيازي ندارد و زیاد هم تفکر نمی کند و دقیقا مشابه همین موقعیت اگر در زندگی به آن برخورد کنیم، انديشه و احساس و عمل مشابهي از ما سر مي زند بدون انکه تفکری کنیم و آبروی افراد را در نظر بگیریم.
اما نكته اينجاست كه عادت اصلاح شدني است و همانطور که آن را بدست اوردیم میتوانیم آن را از خود دور کنیم و حتی بطور كلي تغيير دهيم و به نقطه تجدید رسانیم. و این در مورد اصلاح عادت بد فکر کردن در مورد انسانها نیز صدق میکند.
كافي است كه تصميم آگاهانه اي بگيريم و روي آن تمرين كنيم و آن را تبدیل به بهترین تفکر کنیم که بیشتر از فرد مخاطب ، خودمان لذت ببریم مثل همان نوازنده پيانو که مي تواند از روي آگاهي تصميم بگيرد كه مضراب متفاوتي را فشار دهد و آهنگ هاي جديدي را بوجود آورد.
بنابراين ما هم مي توانيم با تكرار رفتار مطلوب آن را در تصوير ذهني خود ثبت نماييم و بیش از انکه در مورد افراد ذهنیت بد داشته باشیم به ابعاد خوب آن فکر کنیم.ستارالعیوب نیز خوبیها را پاداش و بدی ها را با توبه می بخشد .ای انسان بیندیش که چطور پروردگارت هزاران گناه از تو پوشیده و عفو میگرداند و تو چنان مغرور به نفست هستی که توان بخشش یک خطا از هم نوعت که هزاران بار بر تو لطف داشته است نداری و کن فیکون خواهی کرد...!!