پسر خادم حرم به وضعیت پدر اشاره بیشتری کرد و گفت: پدر من کسی بود که نماز هایش را در مسجد می‌خواند و همیشه آراسته و مرتب بود و هیچ تظاهر نمی‌کرد، حال در این ۵ ماه بسیار اذیت شده و حتی به اندازه انگشتان یک دست نتوانسته آسمان خدا را ببیند، زندگی اش به یک تشک مواج ختم شده و من هر روز شاهد اشک های مادرم و ناراحتی و خستگی پدرم از وضعیتش هستم و این مسئله بسیار دردناک است.
کد خبر: ۱۰۹۸۳۹۵
تاریخ انتشار: ۰۸ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۷:۴۴ 28 March 2023

تابناک فارس به نقل از فارس: آغاز فصل بهار و عید نوروزی که با ماه مبارک رمضان ادغام شده است حال هوایی متفاوتی دارد و بهترین زمان برای زیارت و عرض ادب به ساحت مقدس حضرت شاهچراغ(ع) است.

من نیز فرصت را غنیمت شمرده در این هوای بهاری به زیارت حرم مطهر رفتم‌، از باب الرضا همان ورودی ای که در شامگاه ۴ آبان 1401 توسط تروریست تکفیری غرق در خون شد وارد شدم، تصاویر‌ خادمی که جلوی درب اولین نفر مورد اصابت گلوله قرار گرفت از مقابل چشمانم عبور کرد، بغضم را فرو خوردم و به سمت داخل حرکت کردم، حیاط حرم مزین به گل های رنگی زیبایی بود که عطر شان هوای بهاری را دلچسبتر می کرد.

حال و هوای عجیبی حاکم بود، زائران و مسافران نوروزی هر کدام به سویی در حرکت بودند و عده ای مشغول راز و نیاز کودکان در اطراف حوض آب فارق از دنیا غرق در بازی بودند، با وجود شور و نشاطی که در محوطه جریان داشت، باز هم غمی نهفته در دل حرم احساس می‌شد، گویی گوشه و کنار حرم هنوز نتوانسته با حادثه تلخ آن شب کنار بیاید.

پس از سلام و زیارت حرم آقا احمدبن موسی(ع) به سوی آخر حیاط راهی شدم، به سمت مزار شهدای حادثه تروریستی رفتم، ازدحام و غلغله بر مزار شهدایی که مظلومانه و ناجوانمردانه فدای یک ایران شدند و حالا در جایی متبرک آرام گرفته و قبور مبارکشان غرق در گل و‌ زیبایی است برپا بود‌.

اولین عیدی است که جای خالیشان به شدت در کنار خانواده هایشان احساس می‌شود اما مردم و زائران آنها را تنها نگذاشته اند، در میان جمعیت از زائری که برای زیارت و قرائت فاتحه بر مزار این بزرگواران حاضر شده می‌شنوم که می‌گوید خوشا به حالشان در مکانی مزین به نواهای بهشتی همچون صوت قرآن آرامیده اند ای کاش نصیب ما نیز بشود.

کمی آن طرف تر خادمی بر سر مزار این شهیدان ایستاده و با تمانینه به زائرانی که برای قرائت فاتحه می‌آیند خوش آمد می گوید و به سوالاتشان راجع به شهدا پاسخ می دهد، سخنانش نظرم را به خود جلب کرد جلو تر رفتم و پس از سلام واحوالپرسی؛ احوال مجروحین این حادثه را جویا شدم که با خوشرویی پاسخ داد و در میان صحبت هایش از احوال ناخوش نادر فتحی اولین خادم افتخاری که در دقایق اول جلوی در ورودی مجروح شد خبر داد.

شنیدن وضعیت ناخوش این خادم افتخاری پس از گذشت ۵ ماه بسیار مرا متأثر و ناراحت کرد و باعث شد تا با خانواده اش ارتباط بگیرم و بیشتر از وضعیتشان مطلع شوم.

 

محمدرضا فتحی، فرزند نادر فتحی اولین مجروح حادثه تروریستی شاهچراغ؛ پس از سلام و احوالپرسی ابتدای گفتگو پدر خود را معرفی کرد و گفت: پدرم نادر فتحی، متولد سال ۱۳۵۰، اهل سده اقلید و در حال حاضر ساکن شیراز است.

او یازده سال خادم افتخاری حرم احمد بن موسی (ع) بود که در حادثه تروریستی شاهچراغ‌اولین نفر در درب ورودی مجروح شد.

۱۱ سال افتخار خدمتگزاری به حرم شاهچراغ(ع)

او ماجرای خادم شدن پدرش را شرح داد و گفت: پدرم کارمند بانک بود، از سال ۱۳۹۰ به خاطر ارادت خاصی که به اهل بیت(ع) داشت تصمیم گرفت خادم افتخاری حرم شود و از آن زمان به مدت ۱۱ سال هر چهارشنبه به حرم برای خدمتگزاری می رفت.

پسر خادم حرم روز حادثه را از یاد گذراند و پس از کمی مکث بیان کرد: آن روز صبح آخرین بار پدرم را دیدم‌ و از خانه خارج شدم، حوالی ساعت ۱۸ که این اتفاق رخ داد من در جلسه ای بودم که موبایلم مرتب زنگ میخورد و نمی‌توانستم پاسخ بدهم تا اینکه پیامکی دریافت کردم و از ماجرا مطلع شدم، بلافاصله اولین نفر خودم را به بیمارستان بر بالین پدر رساندم.

او را در بخش cpr بیمارستان نمازی غرق در خون دیدم، یک تیر به دیافراگمش خورده و در بدن مانده بود و تیر دیگر به زیر قلب اصابت کرده و از بدن خارج شده بود که باتوجه به‌ وضعیت وخیم پدرم دکترها چندین بار قطع امید کردند ولی من تاکنون معتقدم که معجزه رخ داده است.

او ادامه داد: پدرم در ۱۹ آبان ایست تنفسی کرد که منجر به ایست قلبی نیز شد و این اتفاقات آسیب شدیدی به مغزش وارد کرد و موجب شد حافظه کوتاه مدت خود را از دست بدهد و از آن زمان تاکنون که ۵ ماه می گذرد هیچ فعالیت و حرکتی ندارد و در حال حاضر ضریب هوشیاریش ۸ از ۱۵ است.

وی اضافه کرد: پدرم در حال حاضر در خانه است اما با توجه به وضعیت وخیمش تحت مراقبت شدید است به صورتی که هر شب تا صبح نیاز به مراقبت دارد.

از مسؤلین توقع حمایت های بیشتری داشتیم

فتحی به هزینه های بسیار گزاف درمان و مراقبت پدرش و عدم توجه مسئولین به این قضیه اشاره کرد و گله مند ادامه داد: هزینه های درمان و دارو بسیار بالا است و خانواده پنج نفره ما از جیب و حقوق پدر آنها را پرداخت می کنیم البته با افتخار و از وظایف ما است، اما به جز همان اوایل که حرم مطهر مبلغی را به ما کمک کرد دیگر کسی سراغی از ما و پدرم نگرفت حتی مسئولین به قول ها و وعده هایی که به ما داده بودند عمل نکردند حتی در گرفتن وامی قرض الحسنه مارا یاری نکردند، انتظار داشتیم حداقل به مجروحین از جمله پدرم که خادمی افتخاری بود جور دیگر توجه کنند.

زندگی بازمانده ای که به یک تشک مواج ختم شد

او به وضعیت پدر اشاره بیشتری کرد و گفت: پدر من کسی بود که نماز هایش را در مسجد می‌خواند و همیشه آراسته و مرتب بود و هیچ تظاهر نمی‌کرد، حال در این ۵ ماه بسیار اذیت شده و حتی به اندازه انگشتان یک دست نتوانسته آسمان خدا را ببیند، زندگی اش به یک تشک مواج ختم شده و من هر روز شاهد اشک های مادرم و ناراحتی و خستگی پدرم از وضعیتش هستم و این مسئله بسیار دردناک است.

او در آخر خطاب به تروریست داعشی که ۵ ماه شب و روز را از خانواده شان و سلامتی را از پدرشان گرفته گفت: هرگز تو را نمی‌بخشیم و به ازای تمام روز هایی که پدرم در بیمارستان و خانه درد کشید و اذیت شد خدا به داد آخرتت برسد‌.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار